چت دانلود

www.enjil.me

لاویان 1
1
قربانی سوختنی
1خداوند از خیمهٔ مقدّس، موسی را فراخوانده به او فرمود: 2به قوم اسرائیل بگو که وقتی کسی برای خداوند قربانی می‌کند، قربانی او باید گاو، گوسفند یا بُز باشد. 3اگر برای قربانی سوختنی، گاو می‌آورد، آن گاو باید نر و بی‌عیب باشد. او باید قربانی را در برابر در ورودی خیمهٔ مقدّس تقدیم کند، تا مورد قبول خداوند قرار گیرد. 4او باید دست خود را بر سر گاو بگذارد تا قربانی او پذیرفته و گناهانش بخشیده شود. 5آنگاه وی گاو را در حضور خداوند ذبح کند و پسران هارون که کاهنان می‌باشند، خون آن را به چهار طرف قربانگاه که جلوی در ورودی خیمهٔ مقدّس است بپاشند. 6آنگاه پوست قربانی را بکَند و آن را تکه‌تکه کند. 7کاهنان، یعنی پسران هارون، هیزم را بر قربانگاه بگذارند، آتش را روشن کنند، 8و تکه‌های حیوان را با سر و چربی آن روی هیزم بگذارند. 9سپس آن شخص دل و روده و پاچه‌های حیوان را با آب بشوید و کاهن تمام آن را در آتش روی قربانگاه بسوزاند. این قربانی سوختنی که بر آتش تقدیم می‌شود مورد پسند خداوند قرار می‌‌گیرد.
10اگر گوسفند یا بُز را قربانی کند، آن حیوان باید نر و بی‌عیب باشد 11و آن را در سمت شمال قربانگاه در حضور خداوند ذبح کند. کاهنان، یعنی پسران هارون، خون آن را به چهار طرف قربانگاه بپاشند. 12سپس آن شخص، قربانی را تکه‌تکه کند تا کاهن آن تکه‌ها را با سر و چربی آن بر هیزم روی قربانگاه قرار دهد. 13آن شخص باید دل و روده و پاچهٔ حیوان را با آب بشوید و کاهن همه را بالای قربانگاه بسوزاند. این قربانی سوختنی که بر آتش تقدیم می‌شود، مورد پسند خداوند قرار می‌گیرد.
14اگر شخصی پرنده‌ای را برای قربانی می‌آورد، آن پرنده باید یک قمری یا یک جوجه کبوتر باشد. 15کاهن آن را به قربانگاه بیاورد و سرش را بکَند و در قربانگاه بسوزاند. بعد خون آن را بر پهلوی قربانگاه بریزد. 16همچنین سنگدان و مواد داخل آن را بیرون بیاورد و به طرف شرق قربانگاه، در خاکستردانی بیندازد. 17بعد، بالهای آن را بگیرد و پرنده را از وسط پاره کند، امّا پرنده نباید دو تکه شود. آنگاه کاهن آن را بر هیزم بالای قربانگاه بسوزاند. این قربانی سوختنی که بر آتش تقدیم می‌شود مورد پسند خداوند قرار می‌گیرد.
2
هدیه غلاّت
1هرگاه کسی برای خداوند غلاّت هدیه می‌آورد، ابتدا باید آن را به آرد تبدیل کند، روغن زیتون بر آن بریزد و کُندُر بر آن بگذارد. 2همهٔ آن هدیه به کاهن داده شود. کاهن یک مشت از آن را با روغن و کُندُر که نمونهٔ تمام آن هدیه است بر قربانگاه بسوزاند. بوی این هدیه که بر آتش تقدیم می‌شود، مورد پسند خداوند است. 3بقیّهٔ آرد به پسران هارون تعلّق می‌‌گیرد. این قسمت نیز که به کاهنان داده می‌شود، بسیار مقدّس است؛ زیرا از هدیه‌ای گرفته شده که به خداوند تقدیم شده است.
4اگر هدیهٔ آردی در تنور پخته شده باشد، باید از خمیر بدون مایه و آرد مرغوب تهیّه و با روغن زیتون مخلوط شده باشد. از نان فطیری که روی آن با روغن زیتون چرب شده هم می‌توان به عنوان هدیه استفاده کرد.
5هرگاه هدیهٔ آردی بر ساج پخته شود، باید از آرد مرغوب، بدون خمیرمایه و با روغن زیتون مخلوط شده باشد. 6آن را باید تکه‌تکه کرد و بر آن روغن ریخت تا به عنوان هدیهٔ آردی تقدیم شود.
7اگر هدیهٔ نان پخته شده در تابه باشد، باید با آرد و روغن زیتون درست شده باشد. 8هدایای آردی باید به کاهن داده شوند تا آنها را به قربانگاه ببرد و به حضور خداوند تقدیم کند. 9کاهن باید یک قسمت از هدیه را به عنوان نمونه بر قربانگاه بسوزاند. بوی این هدیه که بر آتش تقدیم می‌شود، مورد پسند خداوند قرار می‌گیرد. 10باقیماندهٔ هدیهٔ آردی به هارون و پسرانش تعلّق دارد. این قسمت نیز که به آنها داده می‌شود، بسیار مقدّس است؛ زیرا قسمتی از هدیه‌ای است که به خداوند تقدیم شده است.
11همهٔ هدایای غلاّت که به خداوند تقدیم می‌شوند باید از خمیر بدون مایه تهیّه شده باشند. استفاده از خمیرمایه و عسل برای هدیه‌ای که به حضور خداوند تقدیم می‌شود، جایز نیست. 12هدیهٔ نوبر محصول را که برای خداوند می‌آورید، نباید بر قربانگاه بسوزانید. 13همهٔ هدایای آردی باید نمک‌دار باشند، زیرا نمک، یادگار پیمانی است که خداوند با شما بست، (پس به همهٔ هدایای آردی، نمک بزنید.) 14هرگاه از نوبر محصول خود برای خداوند هدیهٔ آردی تقدیم می‌کنید، باید دانه‌ها را از خوشه‌های تازه جدا کنید، آنها را بکوبید و برشته کنید. 15بعد بر آن روغن زیتون بریزید و روی آن، کُندُر بگذارید. 16سپس کاهن قسمتی از دانه‌های کوبیده شده را با روغن و کُندُر به عنوان نمونه، بر آتش بسوزاند و به خداوند تقدیم کند.
3
قربانی سلامتی
1هرگاه کسی بخواهد برای خداوند قربانی سلامتی تقدیم کند، می‌تواند از گاو نر یا مادّه‌ای که سالم و بی‌عیب باشد، استفاده کند. 2دست خود را بر سر حیوان بگذارد و در برابر در خیمهٔ مقدّس آن را قربانی کند و کاهنان، یعنی پسران هارون خون قربانی را به اطراف قربانگاه بپاشند 3‏-5سپس او چربی داخل شکم، تمام چربی و روده‌ها، قلوه‌ها و چربی روی آنها و بهترین قسمت جگر را، به عنوان قربانی سوختنی برای خداوند جدا کند. آنگاه کاهنان آنها را برای خداوند، بر هیزم بالای قربانگاه بسوزانند. این قربانی که بر آتش تقدیم می‌شود، مورد پسند خداوند قرار می‌‌گیرد.
6اگر کسی گوسفند یا بُز را برای قربانی سلامتی می‌آورد، فرقی نمی‌کند که آن حیوان نر است یا ماده، امّا باید سالم و بی‌عیب باشد. 7هرگاه قربانی گوسفند باشد، 8آن شخص باید دست خود را بر سر قربانی بگذارد، در برابر در خیمهٔ مقدّس آن را ذبح کند و بعد کاهنان خون آن را به چهار طرف قربانگاه بپاشند. 9سپس او چربی، تمام دنبه، روده‌ها و چربی روی آنها، 10قلوه‌ها و چربی روی آنها و بهترین قسمت جگر را به عنوان قربانی سوختنی برای خداوند تقدیم کند. 11آنگاه کاهن همهٔ آنها را که اکنون به صورت یک خوراک درآمده‌اند، به عنوان هدیه برای خداوند بر قربانگاه بسوزاند.
12هرگاه کسی بُزی را برای قربانی می‌آورد، 13دست خود را بر سر حیوان بگذارد و آن را در برابر دروازهٔ خیمهٔ مقدّس ذبح کند. کاهنان خون قربانی را به گرداگرد قربانگاه بپاشند. 14سپس او همهٔ ‌چربی اعضای داخلی، 15قلوه‌ها و چربی روی آنها و بهترین قسمت جگر آن را تقدیم کند. 16کاهن همهٔ آنها را که اکنون به صورت یک خوراک درآمده‌اند، به عنوان هدیه به خداوند بر آتش قربانگاه بسوزاند. تمام چربی آن حیوان به خداوند تعلّق دارد. 17هیچ اسرائیلی هرگز نباید خون بخورد، همچنین باید از خوردن چربی قربانی پرهیز کند. این قانونی ابدی است که تمام اسرائیلی‌ها در هر جا که زندگی کنند باید آن را نگاه دارند.
4
قربانی گناه ناخواسته
1خداوند به موسی فرمود: 2به قوم اسرائیل بگو که هرگاه کسی ناخواسته گناه کند و یکی از احکام خداوند را که به آنها داده است بجا نیاورد، باید طبق این مقرّرات عمل کند:
3اگر از کاهن اعظم گناهی سر بزند، همهٔ قوم گناهکار محسوب می‌شوند. پس او باید برای کفّارهٔ گناه خود، یک گوسالهٔ نر را که سالم و بی‌عیب باشد به خداوند تقدیم کند. 4گوساله را در برابر دروازهٔ خیمهٔ مقدّس بیاورد، دست خود را بر سر آن بگذارد و در حضور خداوند آن را ذبح کند. 5آنگاه کاهن اعظم خون قربانی را به خیمهٔ مقدّس ببرد، 6در آنجا انگشت خود را در خون فرو برد و آن را هفت بار در برابر پردهٔ جایگاه مقدّس بپاشد. 7بعد در حضور خداوند کمی از آن خون را بر چهار شاخ قربانگاه بُخور، که در داخل خیمهٔ مقدّس است بمالد. بقیّهٔ خون را در پای قربانگاه قربانی سوختنی که نزدیک در ورودی خیمهٔ مقدّس است، بریزد. 8بعد کاهن تمام چربی قربانی گناه و چربی اعضای داخلی، 9قلوه‌ها و چربی روی آنها و بهترین قسمت جگر آن را جدا کند 10و همه را بر قربانگاه قربانی سوختنی، مثل چربی گاو قربانی سلامتی، بسوزاند. 11‏-12امّا باید پوست، گوشت، کلّه، پاچه، اعضای داخلی، دل، روده و سرگین قربانی را به یک محل پاک، در بیرون اردوگاه، جایی که خاکستر را می‌اندازند، ببرد و روی هیزم بسوزاند.
13هرگاه تمام قوم اسرائیل ناآگاهانه مرتکب گناه شوند و یکی از احکام خداوند را بجا نیاورند، با وجودی که خطا عمدی نباشد، گناهکار محسوب می‌شوند. 14وقتی گناه ایشان آشکار گردد، آنها باید گوسالهٔ نری را به عنوان قربانی گناه به خیمهٔ مقدّس بیاورند. 15رهبران قوم به حضور خداوند دستهای خود را بر سر گوساله بگذارند و در آنجا سرش را ببرند. 16بعد کاهن اعظم خون گوساله را به خیمهٔ مقدّس بیاورد 17و انگشت خود را در خون فرو برد و آن را هفت بار در جلوی پرده مقدّس بپاشد. 18سپس کمی از خون را بر چهار شاخ قربانگاه بُخور که در داخل خیمهٔ مقدّس است، بمالد و باقیماندهٔ خون را نزدیک در ورودی خیمهٔ مقدّس بپاشد. 19سپس تمام چربی آن را بگیرد و بر قربانگاه بسوزاند. 20کاهن همان کاری را که با گوسالهٔ قربانی گناه کرد، با این گوساله هم بکند. به این ترتیب تاوان گناهان قوم داده می‌شود و همگی بخشیده می‌شوند. 21بعد گوسالهٔ قربانی شده را به بیرون اردوگاه ببرد، آن را مثل گوسالهٔ اول بسوزاند. با این قربانی، تمام قوم از گناه پاک می‌شوند.
22هرگاه یکی از حاکمان ناآگاهانه مرتکب گناه شود و یکی از احکام خداوند را زیر پا گذارد، گناهکار محسوب می‌گردد. 23هنگامی‌که از گناه خود آگاه شود، یک بُز نر را که سالم و بی‌عیب باشد برای قربانی بیاورد. 24دست خود را بر سر بُز بگذارد و در قسمت شمالی قربانگاه در جایی که قربانی سوختنی را ذبح می‌کنند، سرش را ببرد. این قربانی‌ای است که گناه را برمی‌دارد. 25بعد کاهن کمی از خون حیوان را با انگشت خود بر چهار شاخ قربانگاه قربانی سوختنی بمالد و باقیماندهٔ خون را در پای قربانگاه بریزد. 26تمام چربی آن را، مثل چربی قربانی سلامتی بر قربانگاه بسوزاند. به این ترتیب کاهن تاوان گناه او را می‌دهد و گناه آن حاکم بخشیده می‌شود.
27هرگاه یکی از مردم عادی ناآگاهانه گناه کند و از یکی از احکام خداوند سرپیچی نماید، مقصّر شمرده می‌شود. 28وقتی به گناه خود پی ببرد، یک بُز ماده را که سالم و بی‌عیب باشد، برای تاوان گناه خود بیاورد. 29آنگاه دست خود را بر سر قربانی بگذارد و در قسمت شمالی قربانگاه جایی که قربانی سوختنی را می‌کُشند، ذبح کند. 30کاهن کمی از خون حیوان را با انگشت خود به چهار شاخ قربانگاه قربانی سوختنی بمالد و باقیماندهٔ خون را در پای قربانگاه بریزد. 31کاهن تمام چربی آن را مثل چربی قربانی سلامتی جدا کند و بر سر قربانگاه بسوزاند و بوی آن مورد پسند خداوند قرار می‌‌گیرد. به این ترتیب کاهن تاوان گناه آن شخص را می‌دهد و او از گناه پاک می‌شود.
32هرگاه آن شخص بخواهد برّه‌ای را برای گناه قربانی کند، یک برّهٔ مادّه را که سالم و بی‌عیب باشد بیاورد. 33آنگاه دست خود را بر سر حیوان بگذارد و آن را در قسمت شمالی قربانگاه در جایی که قربانی سوختنی را می‌کشند، ذبح کند. 34بعد کاهن کمی از خون حیوان را با انگشت خود به چهار شاخ قربانگاه قربانی سوختنی بمالد و باقیماندهٔ خون را در پای قربانگاه بریزد. 35سپس تمام چربی آن را، مثل چربی برّهٔ قربانی سلامتی جدا کند، و کاهن آن را همراه قربانی‌هایی که بر آتش برای خداوند تقدیم می‌گرداند، بر قربانگاه بسوزاند. به این ترتیب کاهن قربانی گناه او را به خدا تقدیم می‌کند و او بخشیده خواهد شد.
5
موارد قربانی گناه
1اگر کسی از گناه کس دیگری اطّلاع داشته باشد و از آنچه که دیده و یا آگاه شده است، در دادگاه شهادت ندهد، گناهکار شمرده می‌شود.
2اگر کسی ندانسته به لاشهٔ یک حیوان مرده، که نظر به حکم شریعت ناپاک محسوب می‌شود، دست بزند و بعد متوجّه گردد که اشتباه کرده است، خطاکار می‌باشد.
3اگر کسی ندانسته نجاست انسان را لمس کند، هنگامی‌که متوجّه اشتباه خود گردد، گناهکار محسوب می‌شود.
4اگر کسی نسنجیده برای انجام کار خوب یا بد خود سوگند یاد کند و بعد متوجّه اشتباه خود شود، گناهکار است.
5اگر کسی در یکی از این موارد خطاکار باشد، باید به گناه خود اعتراف کند 6و برای کفّارهٔ گناه خود، یک گوسفند یا بُز ماده را برای قربانی به حضور خداوند بیاورد و کاهن آن را برایش قربانی کند.
7اگر تنگدستی نتواند گوسفند یا بُزی را تهیّه کند، به جای آن می‌تواند دو قمری یا دو جوجه کبوتر بیاورد یکی را جهت قربانی گناه و دیگری را برای قربانی سوختنی. 8آنها را به کاهن بدهد و او اول پرنده‌ای را که برای قربانی گناه آورده است بگیرد و بدون کنده شدن سر، گردنش را بشکند. 9بعد کمی از خون قربانی گناه را بر کنار قربانگاه بپاشد و بقیّه را در پای قربانگاه بریزد. این قربانی برای کفّاره گناه است. 10سپس پرنده دوم را طبق مقرّرات شریعت، به عنوان قربانی سوختنی تقدیم کند. به این ترتیب، کاهن کفّاره گناهی را که آن شخص مرتکب شده است، می‌پردازد و آن شخص از گناه پاک می‌شود.
11اگر باز هم قدرت خرید دو قمری یا دو کبوتر را نداشته باشد، می‌تواند یک کیلو آرد مرغوب جهت قربانی گناه بیاورد، امّا نباید آن را با روغن زیتون مخلوط کند و یا کُندُر بر آن بگذارد، زیرا این، قربانی گناه می‌باشد. 12بعد آرد را به کاهن بدهد و او یک مشت آرد را به عنوان یادبود بردارد، و برای خداوند بر روی قربانگاه بسوزاند. این قربانی گناه است. 13به این ترتیب، کاهن کفّارهٔ گناه او را در هر کدام از این موارد می‌پردازد و گناه آن شخص بخشیده می‌شود. باقیماندهٔ این آرد درست مانند قربانی غلاّت، به کاهن تعلّق دارد.
قربانی جبران خطا
14خداوند به موسی فرمود: 15اگر شخصی ناخواسته در ادای نذری که در نظر خداوند مقدّس است، کوتاهی کرده باشد، او باید قوچ یا بُزی را که سالم و بی‌عیب باشد، به عنوان قربانی جبران خطا برای خداوند بیاورد. قیمت آن قوچ باید مطابق نرخ رسمی تعیین شده باشد. 16او به علاوهٔ پرداخت نذر باید بیست درصد به آن بیافزاید و به کاهن بدهد. کاهن با آن قربانی تاوان خطای او را داده و او از گناه پاک می‌شود.
17هرگاه شخصی ناخواسته از بجا آوردن یکی از احکام خداوند غفلت ورزد، مجرم می‌باشد و باید جرم آن را بپردازد. 18به عنوان قربانی جبران خطا او باید یک قوچ یا بُز سالم و بی‌عیب، که قیمت آن به نرخ رسمی تعیین شده باشد بیاورد. کاهن آن قربانی را به عنوان کفّارهٔ گناه ناخواستهٔ او تقدیم کند و او بخشیده خواهد شد. 19این، قربانی جبران خطاست، به‌خاطر گناهی که او علیه خداوند مرتکب شده است.
6
1خداوند این دستورات را به موسی داد: 2هرگاه شخصی در مقابل خداوند مرتکب گناهی شود و از پس دادن چیزی که نزد او گرو گذاشته شده خودداری کند، یا در امانت خیانت نماید، یا دزدی کند، یا مال همسایه را بزور بگیرد 3و یا چیزی را که یافته است، پنهان کند و قسم بخورد که نزد او نیست، 4‏-5وقتی‌که گناه او ثابت شود، باید چیزی را که دزدیده به علاوهٔ بیست درصد قیمت اصل مال، بازگرداند. 6برای اینکه خطای او جبران گردد، یک قوچ یا بُز را که سالم و بی‌عیب و قیمت آن مطابق نرخ رسمی ‌باشد، برای کاهن ببرد تا به حضور خداوند قربانی کند و خطایش بخشیده خواهد شد. 7کاهن با این قربانی در حضور خداوند، گناه او را کفّاره می‌کند و بخشیده خواهد شد.
مقرّرات قربانی سوختنی
8خداوند به موسی فرمود: 9«به هارون و پسرانش بگو که مقرّرات قربانی سوختنی به این قرار می‌باشند: قربانی سوختنی باید تمام شب بر قربانگاه بماند و آتش هم روشن باشد. 10بعد کاهن لباس زیر و ردای کتانی سفید بپوشد و خاکستر قربانی سوختنی را جمع کند و در پهلوی قربانگاه بگذارد. 11سپس لباس خود را عوض کند و خاکستر را بیرون اردوگاه ببرد و در یک‌‌جای پاک بریزد. 12آتش بالای قربانگاه، همیشه افروخته باشد و هیچ‌گاه خاموش نشود و کاهن هر صبح، هیزم تازه بر آن بگذارد و قربانی سوختنی را بالای آن قرار دهد و چربی قربانی سلامتی را بر آن بسوزانند. 13آتش بالای قربانگاه باید همیشه روشن بماند و خاموش نشود.
مقرّرات هدیهٔ آردی
14«مقرّرات هدیهٔ آردی به این ترتیب اجرا می‌شوند: پسران هارون وقتی هدیهٔ آردی را به حضور خداوند تقدیم می‌کنند، باید روبه‌روی قربانگاه بایستند. 15بعد یک مشت از آرد مرغوب و آمیخته با روغن و کُندُری که بالای آن است را به عنوان نمونه بر قربانگاه بسوزاند. بوی این هدیه مورد پسند خداوند قرار می‌‌گیرد. 16‏-17باقیماندهٔ آن به کاهنان تعلّق دارد تا از آن برای خوراک خود استفاده کنند و باید بدون خمیرمایه پُخته شود و در یک‌‌جای پاک، یعنی در صحن خیمهٔ مقدّس خورده شود. این قسمت هدیهٔ آردی را که بر آتش تقدیم می‌شود، خداوند به کاهنان داده است و مثل قربانی گناه و قربانی جبران خطا مقدّس می‌باشد. 18فرزندان ذکور هارون نسل به نسل می‌توانند از این قسمت قربانی بخورند، امّا اگر کس دیگری به آن قربانی دست بزند، قدّوسیّت آن به او آسیب خواهد رسانید.»
19خدا همچنین به موسی فرمود: 20«هارون و هر کدام از پسرانش در روزی که به مقام کهانت تقدیس می‌شوند، باید یک کیلو آرد (به اندازهٔ هدیهٔ آردی روزانه) به حضور خداوند بیاورند. نصف آن را در صبح و نصف دیگر آن را در وقت شام تقدیم کنند. 21آرد باید با روغن مخلوط، و بر ساج پخته شود، بعد آن را تکه‌تکه کنند و به عنوان قربانی آردی به حضور خداوند تقدیم گردد. بوی این قربانی خداوند را خشنود می‌کند. 22هر کدام از پسران هارون در روزی که به عنوان کاهن انتخاب می‌شود، همین هدیه را باید به حضور خداوند تقدیم کند و این، یک فریضهٔ ابدی برای آنها می‌باشد. 23همهٔ هدایای آردی باید کاملاً بسوزند و خورده نشوند.»
قربانی گناه
24خداوند به موسی فرمود: 25«پسران هارون باید این مقرّرات را در مورد قربانی گناه رعایت کنند: در قسمت شمال قربانگاه جایی که قربانی سوختنی تقدیم می‌شود قربانی گناه را در حضور خداوند ذبح کنند. این قربانی، بسیار مقدّس است. 26کاهنی که حیوان را قربانی می‌کند، گوشت آن را در صحن خیمهٔ مقدّس، که مکانی مقدّس است، بخورد. 27هرکس و هر چیزی که به گوشت آن قربانی دست بزند، قدّوسیّت آن به او آسیب خواهد رسانید و اگر لباس کسی با خون قربانی آلوده شود، باید آن را در مکانی مقدّس بشوید. 28ظرف گِلی را که گوشت قربانی در آن پخته می‌شود باید بشکنند، امّا اگر گوشت قربانی در یک ظرف فلزی پخته شود، باید آن ظرف را پاک کنند و با آب بشویند. 29تمام پسران کاهنان می‌توانند از آن قربانی بخورند. این قربانی بسیار مقدّس است. 30امّا گوشت قربانی گناه که خون آن برای کفّارهٔ گناه به خیمهٔ مقدّس آورده می‌شود، خورده نشود، بلکه تمام آن را در آتش بسوزانند.
7
قوانین پرداخت قربانی جبران خطا
1«قوانین پرداخت قربانی جبران خطا، که قربانی بسیار مقدّسی است، از این قرار می‌باشد: 2در آن جایی که مراسم قربانی سوختنی را انجام می‌دهند، باید قربانی تاوان جرم ذبح شود و خون آن بر چهار طرف قربانگاه پاشیده شود. 3‏-4بعد تمام چربی آن را با دنبه، چربی روی اجزای داخل شکم، قلوه‌ها و چربی روی آنها و بهترین قسمت جگر را جدا کند و بر قربانگاه قرار بدهد. 5سپس کاهن همه را به عنوان قربانی جبران خطا برای خداوند بر روی قربانگاه بسوزاند. 6هریک از مردان خانوادهٔ کاهنان می‌تواند گوشت این قربانی را بخورد. این قربانی بسیار مقدّس است.
7«مقرّرات قربانی گناه و قربانی جبران خطا جرم یکسان می‌باشد. گوشت قربانی حق کاهنی است که آن را می‌گذراند. 8همچنین پوست قربانی سوختنی به کاهنی که مأمور گذراندن آن است تعلّق می‌‌گیرد 9همهٔ قربانی‌های آردی که در تنور، تابه و یا بر ساج پخته می‌شوند، متعلّق به کاهنی است که آنها را می‌گذراند. 10و هر قربانی آردی، خواه روغنی باشد خواه خشک، باید بین پسران هارون به طور مساوی تقسیم شود.
مقرّرات قربانی سلامتی
11«مقرّرات قربانی سلامتی که برای خداوند تقدیم می‌شود به این ترتیب می‌باشند: 12اگر کسی بخواهد قربانی شکرگزاری به خداوند تقدیم کند، او می‌باید به همراه حیوانی که برای قربانی می‌آورد، هدیه‌ای از نان بدون خمیرمایه نیز بیاورد، یعنی قرص‌هایی از آرد مخلوط با روغن زیتون و کلوچه‌ای که بر آن روغن زیتون مالیده شده باشد و کیک‌هایی که از آرد و روغن زیتون تهیّه شده باشد. 13در ضمن باید با این قربانی، نانهایی که با خمیرمایه پخته شده باشند نیز تقدیم گردد. 14و از هر قسم نان یک قسمت را به عنوان هدیهٔ مخصوص برای خداوند تقدیم کند. این قسمت به کاهنی تعلّق می‌‌گیرد که خون حیوان قربانی شده را بر روی قربانگاه می‌پاشد. 15گوشت حیوان قربانی سلامتی باید در همان روزی که برای شکرگزاری تقدیم می‌گردد، خورده شود و تا صبح روز بعد باقی نماند.
16«هرگاه قربانی دلخواه و یا نذری باشد، گوشت آن باید در همان روزی که آن را تقدیم می‌کند، خورده شود، ولی اگر چیزی از قربانی باقی بماند روز دیگر آن را بخورند. 17امّا اگر چیزی از آن، تا روز سوم باقی بماند، باید در آتش سوزانده شود. 18هرگاه گوشت قربانی در روز سوم خورده شود، خداوند آن قربانی را نمی‌پذیرد و به حساب نمی‌آورد، زیرا گوشت آن مکروه شده است و هرکسی که آن را بخورد، خطاکار محسوب می‌شود. 19گوشتی را که با یک چیز ناپاک تماس می‌گیرد، نباید خورد و باید آن را در آتش بسوزانند.
«گوشت قربانی را تنها کسانی‌که پاک هستند می‌توانند بخورند. 20امّا هرگاه کسی‌که پاک نباشد از گوشت قربانی سلامتی که برای خداوند تقدیم می‌شود بخورد، باید از بین قوم خدا طرد گردد. 21همچنین اگر کسی به یک چیز ناپاک دست بزند -‌خواه نجاست انسان باشد یا حیوان، یا هر چیز دیگر- و آنگاه گوشت قربانی سلامتی را که برای خداوند تقدیم شده است بخورد، آن شخص باید از بین قوم خدا طرد گردد.»
22خداوند به موسی فرمود که این دستورات را به قوم اسرائیل بدهد: 23«شما نباید چربی گاو، گوسفند یا بُز را بخورید. 24چربی حیوان مُرده و یا حیوانی که توسط یک جانور وحشی دریده شده باشد، هرگز خورده نشود، بلکه از آن چربی برای کار دیگری استفاده شود. 25چربی حیوانی که بر آتش برای خداوند تقدیم شده باشد، نباید خورده شود و هرکسی که آن را بخورد از بین قوم خداوند طرد گردد. 26همچنین شما هرگز خون نخورید، چه خون پرنده باشد چه چهارپا. 27هرکس که خون بخورد باید از بین قوم خدا طرد شود.»
28خداوند به موسی فرمود که این دستورات را به قوم اسرائیل بدهد: 29«کسی‌که می‌خواهد قربانی سلامتی بدهد، باید یک قسمت آن را به عنوان هدیهٔ مخصوص برای خداوند بیاورد. 30و با دست خود آن قربانی را بر آتش برای خداوند تقدیم کند و چربی و سینهٔ آن را به حضور خداوند تکان بدهد. 31بعد کاهن چربی را بر قربانگاه بسوزاند، امّا سینه، سهم کاهنان می‌باشد. 32‏-33ران راست قربانی باید به عنوان سهمیه مخصوص به کاهنی که خون و چربی قربانی سلامتی را تقدیم می‌کند، داده شود. 34زیرا خداوند سینه و ران قربانی سلامتی را از قوم اسرائیل گرفته آنها را به عنوان سهمیهٔ مخصوص به کاهنان داده است، بنابراین قوم اسرائیل باید آنها را همیشه به کاهنان بدهند. 35وقتی‌که هارون و پسرانش از جانب خداوند به خدمت کهانت منصوب می‌شوند این قسمت از قربانی‌هایی که بر آتش برای خداوند تقدیم شده، به آنها تعلّق خواهد گرفت. 36در روزی که آنها برای این خدمت کهانت انتخاب شدند، خداوند به قوم اسرائیل فرمان داد تا این قسمت از قربانی همیشه به کاهنان تعلّق بگیرد.»
37اینها مقرّراتی هستند که باید در مورد قربانی‌های سوختنی، غلاّت، پرداخت قربانی جبران خطا، تقدیس و سلامتی رعایت شوند 38که خداوند بر کوه سینا، در بیابان به موسی داد تا قوم اسرائیل طبق آن مقرّرات، قربانی‌های خود را تقدیم کنند.
8
دستگذاری هارون و پسرانش
(خروج 29‏:1‏-37)
1خداوند به موسی فرمود: 2«هارون و پسرانش را با لباس مخصوص کهانت، روغن تدهین، گوسالهٔ قربانی گناه، دو قوچ و یک سبد نان بدون خمیرمایه، جلوی در ورودی خیمهٔ مقدّس بیاور، 3و تمام قوم اسرائیل را هم در آنجا جمع کن.»
4موسی طبق دستور خداوند رفتار نمود و وقتی‌که همهٔ قوم اسرائیل جمع شدند، 5موسی به آنها گفت: «کاری را که حالا می‌خواهم بکنم مطابق فرمان خداوند است.»
6پس موسی، هارون و پسرانش را آورد و آنها را با آب غسل داد 7و پیراهن و ردا را به تن هارون کرد و کمربند را به کمرش بست. بعد جامهٔ مخصوص کاهنان را به وی داد که روی لباس خود بپوشد و کمربندی را که با مهارت خاصّی بافته شده بود به دور کمرش ببندد. 8بعد سینه‌پوش را بر او بست و اوریم و تُمیم را در آن گذاشت. 9سپس طبق فرمان خداوند دستار را به سر هارون بست و بر جلوی دستار، نیم تاجی از طلا قرار داد.
10آنگاه موسی، روغن مسح را بر خیمهٔ مقدّس و همهٔ چیزهایی که در آن بود پاشید و تقدیس کرد. 11بعد قدری از آن روغن را هفت مرتبه به قربانگاه و تمام ظروف آن، حوضچه و پایه‌اش پاشید و آنها را هم وقف نمود. 12قدری از روغن تدهین را بر سر هارون ریخت و او را برای وظیفهٔ کهانت مسح و تقدیس کرد. 13بعد موسی، طبق امر خداوند، پسران هارون را آورد و پیراهن را به آنها پوشاند، کمربند را به کمر ایشان بست و کلاه را بر سر آنها گذاشت.
14آنگاه موسی، گاو قربانی گناه را آورد. هارون و پسرانش دستهای خود را بر سر آن گذاشتند. 15بعد موسی، سر گاو را برید و کمی از خون آن را با انگشت خود بر چهار شاخ قربانگاه مالید و باقیماندهٔ خون را در پای قربانگاه ریخت و آن را وقف نمود و برایش کفّاره کرد. 16سپس موسی تمام چربی داخل شکم، بهترین قسمت جگر و قلوه‌ها را با چربی روی آنها بر روی قربانگاه سوزاند. 17امّا بقیّهٔ گاو را با پوست، گوشت و روده‌های آن به بیرون اردوگاه برد و طبق دستور خداوند، همه را سوزاند.
18بعد موسی، قوچ قربانی سوختنی را آورد و هارون و پسرانش دستهای خود را بر سر آن گذاشتند. 19و موسی آن را ذبح کرد و خون آن را به دور تا دور قربانگاه پاشید. 20وقتی قوچ را قطعه‌قطعه کرد آنها را با کلّه و چربی قوچ سوزاند. 21سپس اجزای داخلی حیوان را و پاچه‌های آن را با آب شست، همه را بر قربانگاه سوزاند و همان‌طور که خداوند فرموده بود، آن را به عنوان قربانی سوختنی بر آتش تقدیم کرد و بوی این قربانی مورد پسند خداوند بود.
22آنگاه یک قوچ دیگر را به منظور تقدیس کاهنان آورد و هارون و پسرانش دستهای خود را بر سر آن گذاشتند. 23موسی آن را ذبح کرد و قدری از خون آن را بر نرمهٔ گوش راست و شصت دست راست و شصت پای راست هارون مالید. 24بعد پسران هارون را آورد کمی از خون قوچ را بر نرمهٔ گوش راست، شصت دست راست و شصت پای راست پسران هارون مالید و بقیّهٔ خون را بر چهار طرف قربانگاه ریخت. 25آنگاه چربی، دنبه، تمام چربی اجزای داخلی، بهترین قسمت جگر، قلوه‌ها با چربی روی آنها و ران آن را گرفت. 26آنگاه از سبد نانهای بدون خمیرمایه که به خداوند تقدیم شده بود، یک قرص نان روغنی و یک نان نازک برداشت و آنها را بر ران راست گذاشت. 27سپس همهٔ آنها را بر دستهای هارون و پسرانش گذاشت تا به عنوان هدیهٔ مخصوص، تکان دهند و برای خداوند تقدیم کنند. 28آنگاه موسی همه را از دست آنها گرفت و بر قربانگاه سوزاند و به عنوان قربانی انتصاب روحانی بر قربانگاه سوزاند که بوی آن برای خداوند خوشایند بود. 29بعد موسی، سینهٔ قوچ را گرفت و به عنوان هدیهٔ مخصوص به حضور خداوند تکان داد. مطابق فرمان خدا، این قسمتِ قربانی سهم موسی بود.
30آنگاه موسی، مقداری از روغن مسح با کمی از خونی را که بر قربانگاه بود به هارون و لباس او و لباس پسرانش پاشید. به این ترتیب موسی، هارون و پسرانش و لباسهایشان را تقدیس کرد.
31موسی به هارون و پسرانش گفت: «همان‌طور که خداوند فرموده، گوشت را در برابر درِ ورودیِ خیمهٔ مقدّس بپزید و همان‌جا با نانی که در سبد است، بخورید. 32باقیماندهٔ گوشت و نان را در آتش بسوزانید. 33تا روزی که مدّت تقدیس شما به سر نرسد، نباید از ورودی خیمهٔ مقدّس خارج شوید که این مدّت هفت روز می‌باشد. 34ما امروز دستورات خداوند را بجا آوردیم تا گناهان شما پاک شوند. 35شما باید هفت شبانه‌روز در کنار دروازهٔ خیمهٔ مقدّس بمانید و وظایفی را که خداوند به عهدهٔ شما گذاشته، انجام دهید. وگرنه خواهید مُرد، این دستور خداوند است.» 36پس، هارون و پسرانش هر آنچه خداوند توسط موسی امر فرموده بود، انجام دادند.
9
هدیهٔ قربانی هارون
1در روز هشتم، یک روز پس از به انجام رسیدن مراسم انتصاب روحانی، موسی، هارون و پسرانش را همراه با رهبران قوم اسرائیل جمع کرد 2و به هارون گفت: «یک گوساله و یک قوچ را که سالم و بی‌عیب باشند، بگیر و به حضور خداوند تقدیم نما. گوساله را برای قربانی گناه و قوچ را برای قربانی سوختنی ذبح کن، 3و به قوم اسرائیل بگو: یک بُز نر را برای قربانی گناه و یک گوساله و یک برّه را که هر دو یک ساله، بی‌عیب و سالم باشند، به عنوان قربانی سوختنی بیاورند. 4همچنین آنها باید یک گاو و یک قوچ را برای قربانی سلامتی با مقداری آرد که با روغن زیتون مخلوط شده باشد، به عنوان هدیهٔ آردی بیاورند و به حضور خداوند تقدیم نمایند، زیرا امروز خداوند بر آنان ظاهر خواهد شد.»
5آنها تمام چیزهایی را که موسی دستور داده بود، نزد خیمهٔ مقدّس آوردند و تمام قوم اسرائیل برای پرستش خداوند در آنجا جمع شدند. 6موسی به آنها گفت: «خداوند به شما تمام این دستورات را داده است که اوامر او را بجا آورید، تا نور حضور او بر شما پرتو افکند.» 7سپس موسی به هارون گفت: «به قربانگاه برو و قربانی‌های گناه و سوختنی را تقدیم کن، تا گناهان تو و مردم پاک شوند، این قربانی‌ها را همان‌طور که خداوند گفته است تقدیم کن تا گناهان مردم پاک شوند.»
8پس هارون نزدیک قربانگاه رفت و گوسالهٔ قربانی گناه خود را ذبح کرد. 9پسرانش خون قربانی را برای او آوردند و او انگشت خود را در آن فرو برد و به چهار شاخ قربانگاه مالید و باقیماندهٔ خون را در پای قربانگاه ریخت. 10چربی، قلوه‌ها و بهترین قسمت جگر را طبق فرمان خداوند به موسی، بر قربانگاه سوزانید. 11امّا گوشت و پوست قربانی را در بیرون اردوگاه در آتش سوزاند.
12بعد از آن، هارون، قربانی سوختنی را گذرانید و پسرانش خون قربانی را نزد او بردند و او آن را به چهار طرف قربانگاه پاشید. 13سپس کلّه و دیگر اجزای حیوان را برای هارون آوردند و او همه را در بالای قربانگاه سوزاند. 14اجزای داخلی حیوان را با پاچه‌های آن شست و در قربانگاه سوزاند.
15بعد هدایای مردم را نزد هارون بردند. او بُز قربانی گناه مردم را گذرانیده، مثل قربانی گناه خود، برای کفّارهٔ گناه مردم تقدیم نمود. 16و طبق مقرّرات، قربانی سوختنی آنها را به حضور خداوند تقدیم کرد. 17بعد هدیهٔ آرد را آورد و یک مشت از آن را گرفت و بر قربانگاه سوزاند. (این کار را علاوه بر قربانی سوختنی روزانه انجام داد.) 18سپس هارون، گاو و قوچ را به عنوان قربانی سلامتی قوم گذرانید و پسرانش خون قربانی را برای او بردند و او آن را در چهار طرف قربانگاه پاشید. 19بعد چربی، دنبه، چربی روی اجزای داخلی، قلوه‌ها و بهترین قسمت جگر گاو و قوچ را 20بر سینهٔ حیوان قرار داده، نزدیک قربانگاه برد و تمام چربی را بر قربانگاه سوزاند. 21امّا سینه و ران راست را، طبق دستور موسی، به عنوان هدیهٔ مخصوص در حضور خداوند تکان داد.
22بعد از پایان مراسم، هارون دستهای خود را به طرف قوم اسرائیل دراز کرده، آنها را برکت داد و از قربانگاه پایین آمد. 23سپس موسی و هارون به خیمهٔ مقدّس داخل شدند. هنگامی‌که از آنجا بیرون آمدند، مردم را برکت دادند و جلال خداوند بر تمام مردم ظاهر گردید. 24آنگاه آتشی از حضور خداوند برخاست، چربی و قربانی سوختنی را که بر قربانگاه قرار داشت، بلعید. چون قوم آن صحنه را دیدند، با فریاد به روی زمین به سجده افتادند.
10
گناه ناداب و ابیهو
1ناداب و ابیهو، پسران هارون، هر کدام منقل خویش را برداشته و زغالهای افروخته در آن گذاشتند و کُندُر بر آن دود کرده و به خداوند تقدیم کردند. امّا این آتش مقدّس نبود زیرا که خداوند به آنها امر نکرده بود. 2ناگهان آتشی از حضور خداوند پیدا شد و آنها را سوزاند و هر دو در حضور خداوند مُردند. 3آنگاه موسی به هارون گفت: «خداوند چنین فرمود: هرکسی خدمت مرا می‌کند، باید به قدّوسیّت من احترام بگذارد تا در حضور قوم خود جلال یابم.» امّا هارون خاموش ماند.
4بعد موسی میشائیل و الصافان، پسران عُزیئیل، عموی هارون را فراخوانده به آنها گفت: «بیایید و جنازه‌های پسران عمویتان را از این مکان مقدّس به خارج اردوگاه ببرید.» 5پس آنها آمدند و از لباس جنازه‌ها گرفته، آنها را طبق دستور موسی از اردوگاه بیرون بردند.
6بعد موسی به هارون و پسرانش، العازار و ایتامار فرمود: «موهایتان را شانه کنید و جامهٔ خود را پاره نکنید، مبادا بمیرید و غضب خدا بر سر تمام قوم بیاید. امّا قوم اسرائیل اجازه دارند که به‌خاطر این دو نفر، که با آتشی که خداوند فرستاد مردند، عزاداری کنند. 7شما نباید از دروازهٔ خیمهٔ مقدّس بیرون بروید وگرنه می‌میرید، زیرا روغن مسح خداوند بر سر شماست.» پس آنها طبق دستور موسی رفتار کردند.
قوانین برای کاهنان
8خداوند به هارون فرمود: 9«هرگز بعد از خوردن مشروب وارد خیمهٔ مقدّس نشوید؛ زیرا خواهید مرد و این قانون دایمی برای تو و پسرانت و نسلهای آینده است. 10شما باید فرق بین مقدّس و غیر مقدّس و پاک و ناپاک را بدانید، 11و همهٔ احکامی را که من به وسیلهٔ موسی به تو دادم، باید به تمام قوم اسرائیل تعلیم بدهی.»
12بعد موسی به هارون و پسرانش، العازار و ایتامار گفت: «از هدیهٔ آردی که بر آتش تقدیم شده بود، نان بدون خمیرمایه بپزید و در کنار قربانگاه بخورید، زیرا این هدیه بسیار مقدّس است. 13شما باید آن را در مکانی مقدّس بخورید، این هدایا سهم تو و پسرانت از قربانی‌ای که بر آتش به خداوند تقدیم شده، هستند. 14امّا تو و خاندانت اجازه دارید که سینه و ران را که به عنوان هدیهٔ مخصوص برای خداوند تقدیم می‌شود بخورید و باید در یک‌‌جای پاک خورده شود، زیرا این هدیه به عنوان سهم تو و پسرانت، از قربانی سلامتی قوم اسرائیل داده شده است. 15مردم باید ران و سینهٔ قربانی را هنگام تقدیم چربی بر آتش، بیاورند و به عنوان هدیهٔ مخصوص به حضور خداوند تکان بدهند. طبق فرمان خداوند آن ران و سینه، همیشه سهم تو و فرزندانت می‌باشند.»
16وقتی موسی سراغ بُز قربانی گناه را گرفت، آگاه شد که سوزانده شده است. در نتیجه از العازار و ایتامار خشمگین شد و پرسید: 17«چرا شما قربانی گناه را در مکانی پاک نخوردید؟ زیرا این قربانی مقدّسترین قربانی‌هاست که به شما داده شده است تا کفّارهٔ گناهان قوم اسرائیل باشد. 18چون خون آن به داخل جایگاه مقدّس برده نشده بود، طبق دستور من باید قربانی را در همان‌جا می‌خوردید.»
19هارون به موسی گفت: «با وجودی که آنها قربانی گناه و قربانی سوختنی را تقدیم کردند این واقعهٔ هولناک برای من رخ داد، پس اگر گوشت قربانی را می‌خوردم، آیا خداوند از کار من راضی می‌شد؟» 20وقتی موسی دلیل او را شنید، قانع شد.
11
حیوانات قابل خوردن
(تثنیه 14‏:3‏-21)
1خداوند به موسی و هارون فرمود 2که به قوم اسرائیل چنین دستور بدهند: 3«هر حیوانی که شکافته سُم باشد و نشخوار کند، می‌توانید گوشت آن را بخورید. 4‏-6ولی گوشت شتر، گورکن و خرگوش را نباید خورد، زیرا این حیوانات گرچه نشخوار می‌کنند، ولی شکافته سُم نیستند. 7همچنین گوشت خوک نیز حرام است، چرا که هرچند شکافته سُم است، امّا نشخوار نمی‌کند. 8گوشت آنها را نباید بخورید و به لاشهٔ آنها نباید دست بزنید، زیرا آنها ناپاک هستند.
9«از گوشت حیواناتی که در آب زندگی می‌کنند -‌چه در رودخانه و چه در دریا- آنهایی را می‌توانید بخورید که باله و فلس داشته باشند. 10ولی هر حیوانی که در آب زندگی می‌کند ولی دارای باله و فلس نباشد، نباید خورده شود. 11این‌گونه حیوانات ناپاک شمرده می‌شوند و شما نباید گوشت آنها را بخورید و یا به لاشهٔ آنها دست بزنید. 12باز می‌گویم که گوشت حیوانات آبی که باله و فلس نداشته باشند، ناپاک می‌باشند.
13‏-19«پرندگانی را که نباید بخورید عبارتند از: عقاب، جغد، باز، شاهین، لاشخور، کرکس، کلاغ، شترمرغ، مرغ دریایی، لک‌لک، مرغ ماهیخوار، مرغ سقا، قره غاز، هدهُد و خفاش.
20«خوردن حشرات بالدار هم حرام است. 21‏-22مگر آنهایی که می‌جهند مانند ملخ، جیرجیرک و انواع دیگر آنها را می‌توان خورد. 23حشرات بالدار و خزنده که چهار پا دارند ناپاک هستند.
24«هرکسی که به لاشهٔ این حیوانات دست بزند، تا شامگاه ناپاک می‌باشد. 25همچنین هرکسی که یکی از اجزای لاشهٔ این حیوانات را بردارد، باید لباس خود را بشوید و آن شخص تا شامگاه ناپاک خواهد بود. 26هر حیوانی که شکافته سُم نباشد و نشخوار نکند ناپاک است و هرگاه کسی به آن دست بزند، ناپاک می‌شود. 27هر حیوان چهارپا که روی پنجه راه رود خوردنش جایز نیست و هرکسی که به لاشهٔ آن دست بزند، تا شامگاه ناپاک می‌باشد. 28و اگر لاشهٔ او را بردارد باید لباس خود را بشوید و تا شامگاه ناپاک خواهد بود.
29‏-30«موش کور، موش صحرایی، موش خانگی و مارمولک ناپاک هستند. 31هرکسی که به لاشهٔ این حیوانات دست بزند، تا شامگاه ناپاک خواهد بود. 32اگر لاشهٔ آنها بر اشیای چوبی، لباس، چرم، جوال و ظروف بیفتد، آنها را ناپاک می‌کند. پس باید آنها در آب قرار داده شوند، امّا تا شامگاه ناپاک خواهند بود. 33اگر لاشهٔ یکی از این حیوانات در یک ظرف گِلی بیفتد، آن ظرف ناپاک می‌شود و باید آن را شکست. 34اگر آب این ظرف بر خوراکی بریزد، آن خوراک ناپاک می‌شود و هر نوع نوشیدنی که در آن ظرف باشد نیز ناپاک به حساب می‌آید. 35اگر لاشهٔ یکی از این حیوانات در تنور یا اجاق بیفتد، آن اجاق یا تنور را باید شکست. 36امّا اگر لاشه در چشمه یا حوضی بیفتد، آب آن ناپاک نمی‌شود، ولی کسی‌که لاشه را از آب بیرون می‌آورد، ناپاک می‌گردد. 37اگر لاشه بر دانه‌هایی که برای کاشتن به کار می‌روند بیفتد، آن دانه‌ها ناپاک نمی‌شوند، 38امّا اگر دانه‌ها در آب، تر شده باشند و آن وقت لاشه بر آنها بیفتد، آن دانه‌ها ناپاک می‌شوند.
39«هرگاه حیوانی که گوشت آن قابل خوردن است بمیرد و کسی به آن دست بزند، آن شخص تا شامگاه ناپاک خواهد بود. 40هرکسی که از گوشت آن بخورد و یا لاشهٔ آن را بردارد، باید لباس خود را بشوید و او تا شامگاه ناپاک خواهد بود.
41‏-42«همهٔ حیواناتی که بر روی زمین با سینه می‌خزند، چهارپا و یا آنهایی که پاهای زیاد دارند، قابل خوردن نیستند. 43شما نباید با خوردن آنها خود را ناپاک کنید. 44زیرا من خداوند خدای شما هستم و شما باید خود را تقدیس کنید و مانند من مقدّس باشید. 45من همان خداوندی هستم که شما را از سرزمین مصر بیرون آوردم تا خدای شما باشم، بنابراین همان‌طور که من قدّوس هستم، شما هم باید مقدّس باشید.»
46این قوانین باید در مورد حیوانات، پرندگان، جانوران آبی، خزندگان و هر جنبندهٔ دیگر روی زمین رعایت شوند. 47شما باید فرق بین حیوانات پاک و ناپاک و بین گوشت پاک و ناپاک را بدانید.
12
پاکی زنان بعد از زایمان
1خداوند به موسی فرمود که این دستورات را به قوم اسرائیل بدهد: 2وقتی زنی پسری بزاید، آن زن مدّت هفت روز ناپاک خواهد بود، همان‌گونه که در هنگام عادت ماهانهٔ خود ناپاک می‌باشد. 3در روز هشتم طفل باید ختنه شود. 4آن زن باید مدّت سی و سه روز صبر کند تا از خونریزی خود به صورت کامل پاک گردد. و تا آن زمان نباید به چیزهایی که مقدّس می‌باشند، دست بزند و یا به خیمهٔ مقدّس داخل شود.
5اگر فرزندش دختر باشد، آن زن تا دو هفته ناپاک خواهد بود، همان‌گونه که در هنگام عادت ماهانه خود ناپاک است. او باید مدّت شصت و شش روز صبر کند تا از خونریزی خود بکلّی پاک شود.
6هنگامی‌که زمان طهارت او تمام شد، چه پسر زائیده باشد چه دختر، او باید یک برّه یک ساله را برای قربانی سوختنی و یک کبوتر یا یک قمری را به عنوان قربانی گناه به جلوی دروازهٔ خیمهٔ مقدّس نزد کاهن ببرد 7تا او آن را به حضور خداوند تقدیم کند و برایش کفّاره نماید. آن وقت از خونریزی زایمان پاک می‌شود. هر زنی که از زایمان فارغ شده است، باید از این مقرّرات پیروی کند.
8اگر آن زن تهی‌دست باشد و نتواند که برّه را قربانی کند، در عوض باید دو کبوتر یا دو قمری، یکی را برای قربانی سوختنی و دیگری را جهت قربانی گناه ببرد. کاهن باید با تقدیم این قربانی‌ها برای او کفّاره کند و به این ترتیب زن دوباره پاک می‌شود.
13
قوانین بیماری پوستی
1خداوند به موسی و هارون این دستورات را داد: 2اگر در پوست بدن شخصی دُمَل، جوش یا لکه‌ای دیده شود، ممکن است آن شخص مبتلا به جذام باشد و باید او را نزد هارون یا یکی از کاهنان ببرند. 3کاهن لکه را معاینه خواهد کرد. اگر موهایی که در لکه هستند سفید شده و خود لکه از پوست اطراف آن عمیقتر باشد، پس آن شخص مبتلا به جذام است و کاهن او را ناپاک اعلام کند. 4امّا اگر لکه سفید شده و از پوست اطراف آن عمیقتر و موی آن سفید نباشد، کاهن آن شخص را برای هفت روز جدا از دیگران نگه دارد. 5کاهن بعد از هفت روز او را دوباره معاینه کند و اگر دید که لکه تغییر نکرده و بزرگتر نشده است، آنگاه کاهن برای هفت روز دیگر او را جدا نگه دارد. 6بعد از هفت روز کاهن باز او را معاینه کند. اگر لکه کم رنگ بود و بزرگ نشده بود، پس کاهن باید او را پاک اعلام نماید، زیرا آن لکه یک زخم سطحی است و آن شخص باید فقط لباس خود را بشوید، آن وقت پاک محسوب می‌گردد. 7اگر پس از آن که کاهن او را پاک اعلام کرد، لکه بزرگتر گردد، باید دوباره نزد کاهن برود. 8کاهن باز او را معاینه کند و اگر دید که لکه بزرگ شده است، پس آن شخص مبتلا به جذام است و ناپاک اعلام شود.
9اگر کسی مبتلا به مرض جذام باشد، باید نزد کاهن برده شود، 10کاهن او را معاینه کند و اگر پوست وَرَم کرده و موی آن سفید شده باشد، 11پس مرض او مُزمن است و کاهن باید او را ناپاک اعلام کند و دیگر نباید او را برای معاینات بیشتر نگه داشت، چون او واقعاً ناپاک است. 12اگر معلوم گردد که مرض به سر تا پای بدنش سرایت کرده است، 13باید کاهن او را دوباره معاینه کند و درصورتی‌که مرض تمام بدنش را پوشانده باشد، باید او را پاک اعلام کند، چون تمام بدنش سفید شده است. 14امّا اگر در بدنش زخم تازه‌ای پیدا شده باشد، او ناپاک است. 15پس کاهن زخم او را معاینه کند و اگر واقعاً زخم او تازه باشد، آنگاه باید او را ناپاک اعلام کند. 16امّا اگر زخم تازه سفید شود، آن وقت نزد کاهن بازگردد. 17کاهن او را معاینه کند و اگر زخم سفید شده باشد، کاهن باید او را پاک اعلام کند.
18اگر بر پوست کسی دمل برآمده باشد و بعد خوب شود، 19امّا در جای دمل، آماسی سفید یا لکه‌ای سفید مایل به سرخی دیده شود، آن شخص باید نزد کاهن برود، 20کاهن باید او را معاینه کند و اگر لکه عمیقتر از سطح پوست بوده و موهایش سفید شده باشد، آنگاه کاهن باید او را ناپاک اعلام کند. مرض او جذام است و از همان دمل پیدا شده است. 21اگر در وقت معاینه معلوم شود که موهای لکه سفید نشده‌اند و لکه کم رنگ و از سطح پوست عمیقتر نیست، آن‌ وقت کاهن باید او را برای هفت روز جدا از دیگران نگه دارد. 22اگر لکه بزرگ شده باشد، کاهن باید او را ناپاک اعلام کند، زیرا او مبتلا به مرض جذام است. 23امّا اگر لکه تغییر نکرده باشد، پس آن لکه جای دمل است و کاهن باید او را پاک اعلام نماید.
24اگر بدن کسی دچار سوختگی شده باشد و در جای سوختگی لکه سفید یا سفیدِ مایل به سرخی پیدا شده باشد، 25کاهن باید آن را معاینه کند. اگر موهای جای سوختگی سفید بوده و آن لکه عمیقتر از سطح پوست باشد، پس لکهٔ مذکور جذام است و از جای سوختگی پیدا شده است، بنابراین کاهن باید او را ناپاک اعلام کند. 26امّا اگر کاهن دید که موهای جای سوختگی سفید نیست و آن لکه کم رنگ است و عمیقتر از سطح پوست نیست، پس کاهن او را باید برای هفت روز جدا از مردم دیگر نگه دارد. 27در روز هفتم، کاهن باز او را معاینه کند. اگر لکه بزرگ شده باشد، پس جذام است و کاهن باید او را ناپاک اعلام کند. 28امّا اگر لکه تغییر نکرده و کم رنگ باشد، پس آن فقط جای سوختگی است و کاهن باید او را پاک اعلام کند، زیرا آن لکه داغ سوختگی است.
29اگر زن یا مردی در سر یا چانه خود لکه‌ای داشته باشد، 30کاهن باید آن را معاینه کند. اگر لکه عمیقتر از سطح پوست باشد و موهای زرد و نازک در آن دیده شوند، آن وقت کاهن باید او را ناپاک اعلام کند، زیرا آن شخص به مرض مبتلا است. 31اگر کاهن دید که لکه عمیقتر از پوست نیست و موهای سیاه در آن دیده نمی‌شوند، پس کاهن باید برای هفت روز او را از دیگران جدا نگه دارد. 32در روز هفتم لکه را دوباره معاینه کند. اگر دید که لکه بزرگ نشده است، موهای زرد در آن دیده نمی‌شوند و عمیقتر از سطح پوست نیست، 33آن شخص می‌تواند اطراف لکه را بتراشد، و نه روی آن را. بعد کاهن او را برای هفت روز دیگر جدا از مردم نگه دارد. 34بعد از هفت روز کاهن باز او را معاینه کند. اگر دید که لکه بزرگ نشده است و عمیقتر از سطح پوست نیست، کاهن باید او را پاک اعلام کند. در این صورت شخص مذکور می‌تواند لباس خود را بشوید و پاک اعلام شود. 35امّا اگر بعد از آن که آن شخص پاک اعلام شد، لکه بزرگ شود، 36کاهن دوباره او را معاینه کند. اگر دید که لکه بزرگ شده است، بدون آن که موهای زرد را در آن بیابد، او را ناپاک اعلام کند. 37امّا اگر در وقت معاینه موی سیاه در آن به نظر خورد، معلوم است که آن شخص شفا یافته است و باید پاک اعلام شود.
38اگر مرد یا زنی لکه‌های سفیدی بر پوست بدن خود داشته باشند، 39کاهن باید آن شخص را معاینه کند. اگر لکه‌ها سفید و کم رنگ باشند، آنها فقط لکه‌های سطحی هستند که به روی پوست بدن پیدا شده‌اند و آن شخص پاک است.
40‏-41اگر موی سر مردی از پیش روی یا از عقب ریخته باشد، آن شخص ناپاک نیست. 42امّا اگر در سر طاس او لکه‌های سفید مایل به سرخی دیده شوند، پس آن مرد مبتلا به مرض جذام است. 43کاهن باید او را معاینه کند. اگر لکه سفید مایل به سرخی باشد، 44او را ناپاک اعلام کند، زیرا آن لکه جذام است.
45شخص جذامی ‌باید لباس پاره بپوشد و بگذارد موهای سرش ژولیده بماند و قسمت پایین صورتش را بپوشاند و فریاد بزند: «من ناپاک هستم! من ناپاک هستم!» 46آن شخص تا زمانی که به آن مرض مبتلا است، ناپاک شمرده می‌شود و باید خارج از اردوگاه و جدا از مردم دیگر زندگی کند.
قوانین مربوط به کَپَک
47اگر لباس یا یک پارچه پشمی یا کتانی 48و یا هر چیز کتانی، پشمی یا چرمی کَپَک زده باشد 49و لکهٔ سبز رنگ یا سرخ رنگ در آن دیده شود، باید آن را به کاهن نشان بدهند. 50کاهن آن را معاینه کند و به مدّت هفت روز نگه دارد. 51در روز هفتم آن را دوباره معاینه کند. اگر مرض در پارچه پخش شده باشد، آن پارچه ناپاک است 52و کاهن باید آن را بسوزاند، زیرا مرضی که به آن سرایت کرده مُسری است و باید در آتش از بین برود.
53امّا اگر معاینه نشان بدهد که لکه در پارچه پخش نشده است، 54آنگاه کاهن امر کند که پارچه را بشویند و برای هفت روز دیگر نگه دارد. 55سپس کاهن آن را معاینه کند و اگر رنگ لکه عوض نشده باشد، حتّی اگر بزرگتر نشده باشد، هنوز هم ناپاک است. پس آن را بسوزانند خواه لکه در روی پارچه و یا در پشت آن باشد. 56اگر کاهن دید که پارچه بعد از شستن کم رنگ شده است، آن قسمت پارچه یا تکه چرم را ببرد. 57امّا اگر لکه دوباره ظاهر شد، چون کپک است کاهن باید آن را بسوزاند. 58امّا اگر لکهٔ پارچه بعد از شستن محو شد، آن پارچه باید دوباره شسته شود و آنگاه پاک می‌گردد.
59این است مقرّرات مربوط به کپک در پارچهٔ کتانی و پشمی و هر چیز دیگری تا معلوم شود که پاک است یا ناپاک.
14
پاکیزگی بعد از شفای بیماری جذام
1خداوند به موسی 2در مورد کسی‌که جذام او شفا یافته است این دستورات را داد: در روزی که او پاک اعلام می‌گردد، باید او را نزد کاهن ببرند. 3کاهن باید برای معاینه او از اردوگاه بیرون برود. هرگاه دید که او از مرض شفا یافته است، 4دستور بدهد که دو پرندهٔ پاک، یک تکه چوب سدر، ریسمان قرمز و چند شاخهٔ زوفا برای مراسم تطهیر بیاورد. 5سپس کاهن دستور دهد که یکی از پرنده‌ها را در بالای ظرف سفالی که آب تازهٔ چشمه در آن است، بکشند. 6آنگاه کاهن باید پرندهٔ دیگر را به همراه چوب سدر، ریسمان قرمز و شاخه‌های زوفا در خون پرنده‌ای که کشته شده بود فرو کند 7و کاهن خون آن را هفت بار بر شخصی که از جذام شفا یافته است، بپاشد و او را پاک اعلام نماید. بعد پرندهٔ زنده را در صحرا آزاد کند. 8شخصی که شفا یافته است، لباس خود را بشوید و تمام موهای خود را بتراشد و در آب غسل کند، تا پاک گردد. بعد از آن می‌تواند به اردوگاه داخل شود، امّا به مدّت هفت روز، در بیرون چادر خود بماند. 9در روز هفتم موهای سر، ریش، ابروان و تمام بدن خود را بتراشد، لباس خود را بشوید و در آب غسل کند، آن وقت پاک می‌شود.
10در روز هشتم باید دو برّهٔ نر و یک برّهٔ مادهٔ یک ساله را که سالم و بی‌عیب باشند همراه با سه کیلو آرد مرغوب مخلوط با روغن زیتون و یک سوم لیتر روغن زیتون، نزد کاهن بیاورد. 11کاهنی که مراسم تطهیر را انجام می‌دهد، آن شخص و هدیهٔ او را جلوی دروازهٔ خیمهٔ مقدّس به حضور خداوند بیاورد. 12کاهن یک برّه نر را با یک سوم لیتر روغن زیتون بگیرد و به عنوان قربانی جبران خطا در حضور خداوند تکان دهد و تقدیم نماید. این قربانی، هدیه مخصوصی است که به کاهن تعلّق می‌‌گیرد. 13برّه را در جای مقدّس که قربانی گناه و قربانی سوختنی را سر می‌بُرند، بکشد؛ زیرا این قربانی بسیار مقدّس است و مانند قربانی گناه، به کاهن تعلّق دارد. 14بعد کاهن کمی از خون قربانی جبران گناه را به نرمهٔ گوش، شصت دست راست و شصت پای راست او بمالد. 15سپس قدری از روغن زیتون را در کف دست چپ خود بریزد. 16انگشت دست راست خود را در آن فرو برد و روغن را هفت مرتبه به حضور خداوند بپاشد. 17بعد کمی از روغن کف دست خود را به نرمه گوش راست، شصت دست راست و شصت پای راست آن شخص بمالد. 18باقیماندهٔ روغنِ کف دست خود را بر سر او بمالد تا مراسم تطهیر انجام شود و گناه او در حضور خداوند کفّاره شود.
19آنگاه کاهن باید قربانی گناه را تقدیم کند و مراسم تطهیر را بجا آورد و سپس قربانی سوختنی را سر ببرد. 20بعد از آن کاهن باید قربانی سوختنی را با هدیهٔ آردی بر قربانگاه تقدیم نماید. به این ترتیب کاهن برای گناه او کفّاره می‌کند و آن شخص پاک می‌شود.
21امّا اگر آن شخص تنگدست باشد و نتواند دو برّه را قربانی کند، می‌تواند برای مراسم تطهیر خود تنها یک برّهٔ نر را جهت قربانی جبران خطا و یک کیلو آرد مرغوب را که مخلوط با روغن زیتون باشد به عنوان هدیهٔ آردی با یک سوم لیتر روغن زیتون بیاورد. 22همچنان دو قمری یا دو جوجه کبوتر یکی را برای قربانی گناه و دیگری را برای قربانی سوختنی بیاورد. 23در روز هشتم آنها را به جلوی دروازهٔ خیمهٔ مقدّس نزد کاهن ببرد تا برای تطهیر او به حضور خداوند تقدیم کند. 24کاهن، برّه و روغن زیتون را به عنوان قربانی جبران خطا به حضور خداوند تکان بدهد. 25برّه را برای قربانی جبران خطا بگذراند و کمی از خون آن را به نرمهٔ گوش راست، شصت دست راست و شصت پای راست آن شخص بمالد. 26کاهن، قدری از آن روغن زيتون را در کف دست چپ خود بریزد 27و با انگشت دست راست خود کمی از آن را هفت مرتبه به حضور خداوند بپاشد. 28بعد کاهن قدری از روغن زیتون کف دست خود را به نرمهٔ گوش راست، شصت دست راست و شصت پای راست آن شخص بمالد. 29روغن باقیماندهٔ کف دست خود را بر سر آن شخص بریزد و به این ترتیب مراسم تطهیر انجام می‌شود. 30بعد دو قمری یا دو جوجه کبوتر را گرفته، 31یکی را برای قربانی گناه و دیگری را به عنوان قربانی سوختنی همراه با هدیهٔ آردی به حضور خداوند تقدیم کند تا مراسم تطهیر بجا آورده شود و گناه آن شخص را کفّاره کند. 32این است مقرّرات تطهیر برای شخص تنگدستی که از مرض جزام شفا یافته است، انجام شود.
کَپَک در خانه
33‏-35خداوند به موسی و هارون، قوانین زیر را در مورد خانه‌ای که کپک زده است، داد. (شروع اعتبار این قوانین از زمانی خواهد بود که قوم اسرائیل به سرزمین کنعان وارد شده باشند، سرزمینی که خداوند به قوم برای مالکیّت خواهد بخشید.) اگر کسی متوجّه شود که خداوند کَپَک را به آن خانه‌ فرستاده است، آن شخص باید این موضوع را به کاهن خبر دهد. 36پیش از آن که کاهن برای معاینه، داخل آن خانه شود باید امر کند که خانه را تخلیه نمایند تا چیزهایی که در آن خانه هستند ناپاک اعلام نشوند. بعد کاهن به داخل خانه برود 37و کپک را معاینه کند. اگر در دیوار خانه لکه‌های سبز رنگ یا سرخ رنگ دیده شوند و عمیقتر از سطح دیوار باشند، 38کاهن باید از آنجا خارج شود و درِ خانه را به مدّت هفت روز ببندد. 39در روز هفتم کاهن باید دوباره برای معاینه به آن خانه برود و اگر دید که لکه‌ها در دیوار پخش شده‌اند، 40آنگاه دستور دهد که قسمتی از دیوار را که دارای کَپَک است، بکنند و سنگهای آن را در جای ناپاکی در خارج شهر بیندازند. 41سپس دستور بدهد تا دیوارهای داخل خانه را بتراشند و گچ و خاک و گل آنها را در محلی ناپاک در بیرون شهر بیندازند. 42بعد سنگهای دیگر را به جای سنگهای کنده شده قرار دهند و دیوار را دوباره گچ بگیرند.
43امّا اگر کَپَک‌ها بعد از آن که دیوار دوباره گچ‌کاری شد، باز نمایان گردیدند، 44کاهن باید دوباره بیاید و نگاه کند، اگر دید که لکه‌ها پخش شده‌اند، پس آن خانه کپک زده و ناپاک است. 45آن‌ وقت باید خانه را ویران کنند و تمام سنگ، چوب و خاک آن به خارج شهر برده شود و در یک‌‌جای ناپاک بیندازند. 46هنگامی‌که در خانه بسته است، اگر کسی وارد خانه شود، تا غروب ناپاک است. 47هرکسی که در آن خانه بخوابد و یا چیزی بخورد، باید لباس خود را بشوید.
48ولی بعد از آن که دیوار خانه را گچ‌کاری کردند و کاهن آن را معاینه کرد و دید که لکه‌ها در دیوار منتشر نشده، خانه را پاک اعلام کند، زیرا مرض برطرف شده است. 49برای تطهیر خانه باید دو پرنده را همراه با چوب سدر و ریسمان قرمز و چند شاخهٔ زوفا بیاورند. 50یکی از پرندگان را بالای کاسهٔ گِلی حاوی آب تازهٔ چشمه، بکشند 51بعد پرندهٔ زنده را با چوب سدر، ریسمان قرمز و شاخه‌های زوفا در خون پرنده‌ای که بالای آب روان کشته شد، فرو کند و هفت بار بر آن خانه بپاشد. 52به این طریق آن خانه با خون پرنده، آب روان، پرندهٔ زنده، چوب سدر، شاخه‌های زوفا و ریسمان قرمز پاک می‌شود. 53سپس پرندهٔ زنده را بیرون شهر ببرد و در صحرا آزاد کند تا مراسم تطهیر بجا آورده شود و آن خانه پاک گردد.
54این است مقرّرات مربوط به جذام 55‏-56که در پوست بدن و زخمها و دملها یا التهاب و یا کپک که در لباس و یا خانه می‌باشد. 57توسط این قوانین شما قادر خواهید بود پاکی یا ناپاکی چیزی را تشخیص دهید.
15
ترشحات ناپاک بدن
1‏-2خداوند به موسی و هارون فرمود که این دستورات را به قوم اسرائیل بدهند: «اگر از بدن مردی مایعی خارج شود، آن مایع ناپاک است. 3این مایع خواه جاری باشد خواه متوقّف گردد، در هر صورت ناپاک است. 4هر بستری که آن مرد در آن بخوابد و روی هر چیزی که بنشیند، ناپاک می‌شود. 5هرکسی که به بستر او دست بزند 6یا روی چیزی که او نشسته است، بنشیند تا شامگاه ناپاک خواهد بود و باید لباس خود را بشوید و غسل کند. 7و هرکسی که به آن مرد دست بزند، تا غروب ناپاک خواهد بود و باید لباس خود را بشوید و غسل کند. 8بر هرکسی که آب دهان بیندازد آن شخص تا غروب ناپاک خواهد بود و باید لباس خود را بشوید و غسل کند. 9بر هر زینی که بنشیند آن زین ناپاک می‌شود. 10اگر شخصی بر چیزی که آن مرد نشسته است، دست بزند تا غروب ناپاک خواهد بود و کسی‌که آن چیز را حمل کند، تا غروب ناپاک خواهد بود و باید لباس خود را بشوید. 11اگر آن مردِ ناپاک با دستهای نشسته به کسی دست بزند، آن کس تا غروب ناپاک خواهد بود و باید لباس خود را بشوید و غسل کند. 12هرگاه آن مرد به یک ظرف گِلی دست بزند، آن ظرف را باید شکست و اگر ظرف چوبی باشد باید با آب شسته شود.
13«وقتی جریان مایع از بدن آن مرد قطع شد، باید تا هفت روز صبر کند. بعد با آبِ پاکِ چشمه، لباس خود را بشوید و غسل کند و آنگاه پاک می‌شود. 14در روز هشتم دو قمری یا دو جوجه کبوتر را به جلوی در ورودی خیمهٔ مقدّس بیاورد و به کاهن بدهد. 15کاهن یکی از پرنده‌ها را برای قربانی گناه و دیگری را به عنوان قربانی سوختنی تقدیم کند و به این ترتیب کاهن در حضور خداوند برای آن مرد که مایع از بدنش جاری بود، کفّاره می‌کند.
16«هرگاه از مردی آب منی خارج شود، تا غروب ناپاک خواهد بود و باید تمام بدنش را در آب بشوید. 17هر پارچهٔ نخی یا چرمی که مَنی بر آن ریخته باشد، باید با آب شسته شود و آن پارچه تا غروب ناپاک خواهد بود. 18هرگاه زن و مردی با هم نزدیکی کنند، هردوی آنها باید غسل کنند و تا غروب ناپاک خواهند بود.
19«زنی که عادت ماهانه داشته باشد، به مدّت هفت روز ناپاک خواهد بود. هرکسی که به آن زن دست بزند، تا غروب ناپاک خواهد ماند. 20آن زن در دوران عادت ماهانه خود، بر هر چیزی که بخوابد و یا بنشیند، آن چیز ناپاک می‌شود. 21هرکسی که به بستر آن زن دست بزند، باید لباس خود را بشوید و غسل کند و تا غروب ناپاک خواهد بود. 22‏-23هرکسی که به بستر آن زن و یا به چیزی که آن زن روی آن نشسته باشد، دست بزند، تا شام ناپاک خواهد بود و باید لباس خود را بشوید و غسل کند. 24اگر مردی با زنی در دوران عادت ماهانه با او همبستر شود، به مدّت هفت روز ناپاک خواهد بود و هر بستری که او در آن بخوابد ناپاک است.
25«اگر زنی خونریزی غیرعادی داشته باشد و یا خون ریزی‌اش بعد از دوران عادت ماهانه او همچنان ادامه پیدا کند، آن زن تا زمانی که خونریزی‌اش قطع شود مثل زمان عادت ماهانهٔ خود، ناپاک باقی می‌ماند. 26در آن دوران بر هر چیزی که بخوابد یا بنشیند، آن چیز ناپاک می‌شود 27و هرکسی که به آن چیزها دست بزند، ناپاک می‌شود. او باید لباس خود را بشوید و غسل کند و تا شامگاه ناپاک خواهد بود. 28بعد از آنکه خونریزی وی قطع شد، آن زن باید تا هفت روز صبر کند، آن وقت پاک می‌شود. 29در روز هشتم، آن زن باید دو قمری یا دو جوجه کبوتر را به در ورودی خیمهٔ مقدّس برده، به کاهن بدهد. 30کاهن باید یکی از آنها را جهت قربانی گناه و دیگری را به عنوان قربانی سوختنی تقدیم نماید و به این طریق به حضور خداوند، برای نجاست عادت ماهانهٔ آن زن، کفّاره می‌کند.»
31خداوند به موسی گفت که به قوم اسرائیل در مورد ناپاکی‌اش هشدار دهد تا مبادا خیمهٔ مقدّس را که در وسط اردوگاه بود، آلوده سازند. اگر چنین می‌کردند، کشته می‌شدند.
32«این است مقرّرات برای مردی که مایعات و یا منی از او خارج شود. 33و همچنین زنی که عادت ماهانه دارد یا مردی که با او همبستر می‌شود.»
16
روز کفّاره
1پس از آن که دو پسر هارون، هنگامی‌که آتش غیرمقدّسی به خداوند تقدیم می‌کردند، مُردند. 2خداوند به موسی فرمود: «به برادرت، هارون بگو که تنها در وقت معیّن به مقدّسترین مکان که پشت پرده است و در آنجا صندوق پیمان و تخت رحمت قرار دارند، داخل شود. در هیچ زمان دیگر وارد آنجا نشود، مبادا بمیرد. زیرا من در ابر بالای تخت رحمت ظاهر می‌شوم. 3شرایط ورود هارون به مقدّسترین مکان به این ترتیب است: او باید یک گوساله را برای قربانی گناه و یک قوچ را به عنوان قربانی سوختنی بیاورد.
4«او باید غسل کند و لباس مخصوص کهانت را که عبارت از ردای کتانی، زیرجامه، کمربند و دستار کتانی است بپوشد.
5«قوم اسرائیل باید دو بُز نر برای قربانی گناه و یک قوچ، جهت قربانی سوختنی به هارون بدهند. 6هارون باید گوساله را برای کفّارهٔ گناه خود و خانواده‌اش قربانی کند. 7سپس دو بُز را گرفته، به حضور خداوند در برابر دروازهٔ خیمهٔ مقدّس ببرد. 8سپس هارون قرعه بیندازد تا معلوم شود که کدام بُز از آن خداوند و کدام‌یک را باید در بیابان رها کند. 9آنگاه بُزی را که به قید قرعه برای خداوند تعیین شد، به عنوان قربانی گناه سر ببرد 10و بُز دیگر را در بیابان رها کند تا گناه قوم اسرائیل را با خود ببرد.
11«پس از آن که هارون گوسالهٔ نر را برای کفّارهٔ گناه خود و خانواده‌اش قربانی کرد، 12یک منقل پُر از زغال مشتعل را از قربانگاه گرفته با دو مشت بُخور خوشبو کوبیده به مقدّسترین مکان ببرد. 13در حضور خداوند، بُخور را بر روی آتش بریزد تا دود آن مانند ابری، تخت رحمت را که بالای صندوق پیمان است، بپوشاند تا او آن را نبیند و نمیرد. 14بعد کمی از خون گوساله را با انگشت خود یک‌بار در جلوی تخت رحمت و بعد هفت بار در جلوی صندوق پیمان بپاشد.
15«سپس بُز را برای کفّارهٔ گناه قوم قربانی کند و خون آن را به مقدّسترین مکان ببرد و مثل خون گوساله، بر تخت رحمت و جلوی آن بپاشد. 16به این طریق برای مقدّسترین مکان که به‌خاطر گناهان قوم اسرائیل آلوده شده و برای خیمهٔ مقدّس که در میانشان قرار دارد و ناپاک گردیده است، کفّاره می‌دهد. 17از زمانی که هارون برای مراسم کفّاره به داخل مقدّسترین مکان می‌رود تا زمانی که از آنجا بیرون می‌آید، هیچ‌کسی نباید در داخل خیمهٔ مقدّس حاضر باشد. وقتی‌که مراسم قربانی را برای خود، خانواده‌اش و تمام قوم اسرائیل به انجام رسانید، 18باید به طرف قربانگاه در حضور خداوند برای آن کفّاره بدهد. بعد کمی از خون گوسالهٔ نر و بُز را بر چهار شاخ قربانگاه بمالد. 19و قدری از خون را با انگشت خود، هفت بار بر قربانگاه بپاشد تا آن را از آلودگیهای قوم اسرائیل پاک کند و تقدیسش نماید.
بُز رها کردنی
20«وقتی هارون مراسم مذهبی را برای مقدّسترین مکان، خیمهٔ مقدّس و قربانگاه تمام کرد، بُز زنده را حاضر کند 21و هر دو دست خود را بر سر آن بگذارد و به گناهان و خطاهای قوم اسرائیل اعتراف کند و گناهانشان را بر سر آن بُز انتقال دهد. سپس بُز را شخص معیّنی به بیابان ببرد و در آنجا رها کند. 22آن حیوان تمام تقصیرات مردم را به جای غیر مسکونی می‌برد.
23«بعد هارون باید به داخل خیمهٔ مقدّس برود و لباس مخصوص کهانت را که جهت انجام مراسم مذهبی در مقدّسترین مکان پوشیده بود، از تن بیرون کرده، در همان‌جا بگذارد. 24سپس در جای مقدّسی غسل کند و لباسهای خود را بپوشد. بعد از آن بیرون برود و قربانی سوختنی را برای خود و برای قوم اسرائیل تقدیم کند و به این وسیله برای خود و قوم اسرائیل کفّاره کند. 25تمام چربی قربانی گناه را بر سر قربانگاه بسوزاند. 26و کسی‌که بُز را به بیابان می‌برد، بعد از انجام وظیفه، لباس خود را بشوید و غسل کند، آن وقت می‌تواند وارد اردوگاه شود. 27گوسالهٔ نر و بُزی که به عنوان قربانی گناه ذبح شدند و هارون خون آنها را برای کفّارهٔ گناه مردم به مقدّسترین مکان برد، باید به بیرون اردوگاه برده شوند و با پوست، گوشت و سرگین آنها سوزانده شوند. 28کسی‌که آنها را می‌سوزاند، باید لباس خود را بشوید و غسل کند و آنگاه می‌تواند به اردوگاه بازگردد.
مراسم روز کفّاره
29«این مقرّرات باید همواره انجام شود: در روز دهم ماه هفتم، قوم اسرائیل و همهٔ بیگانگانی که در میانشان زندگی می‌کنند، باید روزه بگیرند و نباید کار کنند، 30زیرا در آن روز، مراسم کفّارهٔ گناه انجام می‌شود، تا همهٔ شما در حضور خداوند از گناه پاک باشید. 31آن روز، یک روز بسیار مقدّس است و شما نباید به هیچ وجه کار کنید، بلکه روزه‌دار باشید و این قانون را برای همیشه نگاه دارید. 32کاهنی که به جای پدر خود تعیین و تقدیس می‌شود، لباس مخصوص کهانت را دربر کند و مراسم مذهبی را انجام دهد. 33او همچنین برای مقدّسترین مکان، خیمهٔ مقدّس، قربانگاه، کاهنان و قوم اسرائیل کفّاره کند. 34این یک قانون ابدی است و برای کفّارهٔ گناهان قوم اسرائیل، هر سال یک مرتبه انجام شود.»
موسی همهٔ اوامر خداوند را بجا آورد.
17
قوانین مربوط به خون قربانی
1خداوند به موسی فرمود 2که این دستورات را به هارون، پسران او و قوم اسرائیل بدهد: 3‏-4«اگر کسی از قوم اسرائیل، گاو، گوسفند یا بُزی را در جای دیگری به غیراز جلوی در ورودی خیمهٔ مقدّس برای خداوند قربانی کند، خون ریخته و گناهکار است و دیگر از جمله اعضای قوم خداوند به شمار نمی‌آید. 5معنی این قانون این است که مردم اسرائیل از این به بعد در صحرا قربانی نکنند، بلکه آنها باید قربانی‌های خود را نزد کاهن به جلوی در ورودی خیمهٔ مقدّس ببرند و به عنوان قربانی سلامتی به حضور خداوند، تقدیم نمایند. 6کاهن باید خون قربانی را بر قربانگاه خداوند در جلوی درِ ورویِ خیمهٔ مقدّس بپاشد و چربی آن را که مثل عطر خوشبو برای خداوند خوشایند است، بسوزاند. 7قوم اسرائیل دیگر نباید با قربانی کردن برای ارواح شریر در صحرا به خداوند خیانت کنند، این یک قانون جاودانی است که نسلهای آینده نیز باید آن را رعایت کنند.
8«به مردم بگو که اگر یک اسرائیلی و یا بیگانه‌ای که در بین آنها زندگی می‌کند، 9به غیراز جلوی در ورودی خیمهٔ مقدّس در جای دیگری برای خداوند قربانی کند، باید از میان قوم بیرون رانده شود.
10«هرگاه یک اسرائیلی و یا بیگانه‌ای که در میان آنها زندگی می‌کند، خون بخورد، از او روی می‌گردانم و از بین قوم خود طردش می‌کنم. 11جان هر موجود زنده‌ای در خون اوست و من آن را به شما داده‌ام که برای کفّارهٔ گناهان خود در قربانگاه بریزید تا گناهان شما پاک گردد. خونی که در آن حیات است، گناهان را پاک می‌کند 12به این دلیل من به شما دستور می‌دهم که نه خودتان و نه بیگانه‌ای که در میان شماست، نباید خون بخورید.
13«هر اسرائیلی یا بیگانه‌ای که در بین مردم اسرائیل زندگی می‌کند، اگر حیوان یا پرنده‌ای شکار کند، باید خونش را بریزد و خون را با خاک بپوشاند. 14زیرا زندگی هر موجود زنده‌ای در خون اوست، بنابراین به قوم اسرائیل گفتم که آنها نباید خون هیچ جانوری را بخورند، چرا که زندگی هر موجودی در خون اوست و هرکسی که آن را بخورد، باید از بین قوم رانده شود.
15«هرکسی که گوشت حیوان مرده یا حیوانی را که توسط یک جانور وحشی دریده شده باشد، بخورد خواه آن شخص اسرائیلی باشد، خواه بیگانه‌ای در بین‌ ایشان، باید لباس خود را بشوید و غسل کند. آن شخص تا شام ناپاک می‌باشد و بعد از آن پاک می‌شود. 16امّا اگر لباس خود را نشوید و غسل نکند، گناهکار شمرده می‌شود.»
18
منع از همبستر شدن
1خداوند به موسی فرمود 2که به قوم اسرائیل بگوید: «من خداوند خدای شما هستم. 3شما نباید از کارهای مردم مصر که در سرزمین ایشان زندگی می‌کردید، پیروی کنید. یا از کارهای کنعانیان که شما را به سرزمین آنها می‌برم، تقلید نمایید. 4شما باید احکام مرا بجا آورید و از دستورات من اطاعت کنید، زیرا من خداوند خدای شما هستم. 5از احکامی که به شما می‌دهم و از قوانینی که برای شما وضع می‌کنم، پیروی نمایید تا زندگی خود را حفظ کنید. من خداوند هستم.
6«هیچ‌کسی نباید با شخصی که محرم اوست، همبستر شود. 7با مادرت همبستر مشو، زیرا با این کار، مادر خود را بی‌عصمت می‌سازی. 8اگر با زنان دیگر پدرت همبستر شوی، پدرت را بی‌حرمت می‌کنی. 9با خواهر یا خواهر ناتنی‌ات، چه دختر پدرت باشد چه دختر مادرت، چه در خانه تولّد یافته باشد، چه در خارج، نباید همبستر شوی. 10با دختر پسرت و یا دختر دخترت همبستر مشو، چرا که این کار سبب بی‌عفّتی آنها و رسوایی خودت می‌شود. 11با دختر زن پدرت همبستر مشو، زیرا آن دختر هم خواهر توست. 12‏-13با عمه که خواهر پدرت یا خاله که خواهر مادرت است، همبستر مشو. 14با زن عمویت همبستر نشو، چون او مانند عمهٔ توست. 15با عروست همبستر مشو، چون او زن پسرت است. 16با زن برادرت همبستر مشو، زیرا با این‌کارت برادرت را بی‌حرمت می‌سازی. 17با دختر و نوهٔ زنی که با او نزدیکی کرده‌ای، همبستر مشو، چون این کار زنا کردن با محرم است. 18تا زمانی که زنت زنده است، نباید با خواهر او ازدواج کنی.
19«با زنی که عادت ماهانه دارد، همبستر مشو. 20تو نباید با زن یک شخص دیگر همبستر شوی، چرا که به وسیلهٔ او ناپاک می‌شوی. 21هیچ‌یک از فرزندانت را برای بت مولِک بر قربانگاه او نسوزان، چون این عمل، نام خداوند، خدای تو را بی‌حرمت می‌سازد. 22هیچ مردی نباید با مرد دیگری رابطهٔ جنسی داشته باشد، زیرا خدا از این کار نفرت دارد. 23هیچ زن یا مردی نباید با حیوانی رابطهٔ جنسی داشته باشد، چون با این عمل خود را ناپاک می‌سازد و این کار بسیار زشت است.
24«با این کارها خود را ناپاک نسازید، زیرا به‌خاطر همین کار است که می‌خواهم همهٔ اقوامی را که در این سرزمین زندگی می‌کنند، بیرون کنم و شما را در آن جای دهم. 25آن سرزمین به‌خاطر کارهای زشت آنها آلوده شد، بنابراین می‌خواهم همهٔ ساکنان آنجا را به سزای کارهایشان برسانم و آنها را از آنجا بیرون اندازم. 26شما خواه اسرائیلی باشید، خواه بیگانه، باید قوانین و احکام مرا بجا آورید و از ارتکاب کارهای زشت خودداری کنید. 27زیرا آن سرزمین به‌خاطر کارهای زشت آن مردمی که پیش از شما در آنجا بودند، آلوده شد. 28و شما هم اگر به آن‌گونه کارها دست بزنید و آن سرزمین را آلوده کنید، مثل آن مردم از آنجا بیرون انداخته می‌شوید. 29زیرا هرکسی که مرتکب یکی از این کارهای زشت شود، از بین قوم طرد می‌گردد.
30«بنابراین هرگز با ارتکاب کارهای زشتِ آن مردم، خود را آلوده نسازید، بلکه قوانین مرا بجا آورید، زیرا من خداوند خدای شما هستم.»
19
قوانین قداست و عدالت
1خداوند به موسی فرمود 2که به قوم اسرائیل بگوید: «شما باید مثل من که خداوند خدای شما هستم، مقدّس باشید. 3به پدر و مادرتان احترام بگذارید و مقرّرات سبت مرا رعایت نمایید، زیرا من خداوند خدای شما هستم.
4«بت‌پرستی نکنید و برای خود بت نسازید، چرا که من خداوند خدای شما هستم.
5«هنگامی‌که قربانی سلامتی به حضور من تقدیم می‌کنید، قوانین را رعایت کنید، تا هدیهٔ شما پذیرفته شود. 6گوشتش را باید در همان روزی که حیوان را قربانی می‌کنید و یا فردای آن بخورید. هرچه را که تا روز سوم باقی می‌ماند، باید در آتش بسوزانید. 7اگر در روز سوم آن را بخورید، مکروه است و من آن قربانی را نمی‌پذیرم. 8پس اگر در روز سوم آن را بخورید، گناهکار می‌شوید، زیرا به قدّوسیّت من، بی‌احترامی می‌کنید و در نتیجه، از بین قوم من طرد می‌شوید.
9«وقتی محصول زمین خود را درو می‌کنید گوشه و کنار زمین را درو ننمایید. همچنین خوشه‌هایی را که باقیمانده‌اند جمع نکنید. 10در وقت انگور‌چینی، تمام انگورهای تاکستان خود را نچینید. خوشه‌ها و دانه‌های انگور را که بر زمین افتاده‌اند، جمع نکنید. آنها را برای فقرا و بیگانگان بگذارید، زیرا من خداوند خدای شما هستم.
11«از دزدی، خیانت و دروغگویی پرهیز نمایید. 12به نام من قسم ناحق نخورید و نام مرا بی‌حرمت نسازید، چون من خداوند خدای شما هستم.
13«به همنوع‌ خود ضرر نرسانید و به مال او خیانت نکنید. مزد کارگری را که برای شما کار می‌کند در موقع معیّن بپردازید. حتّی برای شب هم نزد خود نگاه ندارید. 14به اشخاص کَر، دشنام ندهید و پیش پای مردمان کور، سنگ نیندازید، بلکه از من بترسید، زیرا من خداوند خدای شما هستم.
15«در قضاوت، عادل باشید و بین فرد تنگدست و ثروتمند تبعیض قایل نشوید، بلکه با همه از روی انصاف و عدالت رفتار نمایید. 16سخن‌چینی نکنید و هرگاه جان کسی در دادگاه در میان باشد، اگر شهادت شما به او کمک می‌کند، ساکت نمانید. زیرا من خداوند خدای شما هستم.
17«کینه‌توز نباشید. اختلافات خود را حل کنید تا دچار گناه نشوید. 18از کسی انتقام نگیرید و از او متنفّر نشوید، بلکه همسایه‌ات را مثل جان خود دوست بدار، زیرا من خداوند خدای شما هستم.
19«احکام مرا بجا آورید. حیوانات خانگی را با حیوانات غیر همنوع آنها وادار به جفت‌گیری نکنید. در زمین خود دو نوع بذر نکارید و لباسی که می‌پوشید، نباید از دو نوع پارچهٔ مختلف باشد.
20«اگر کسی با کنیزی که صیغهٔ شخص دیگری است، همبستر شود و آن کنیز بازخرید و یا آزاد نشده باشد، آنها را نباید کشت، بلکه مجازات شوند، چرا که آن زن آزاد نشده است 21و آن مرد باید قوچی را به عنوان قربانی جبران خطا جلوی در ورودی خیمهٔ مقدّس بیاورد. 22کاهن باید با آن قوچ برای او به حضور خداوند کفّاره کند و به این ترتیب آن مرد از گناه پاک می‌شود.
23«هنگامی‌که به سرزمین کنعان وارد شدید، هرگونه درخت میوه که کاشتید، میوه‌های آنها را برای سه سال اول ناپاک بدانید و شما نباید میوهٔ آنها را بخورید. 24تمام محصول سال چهارم را برای سپاس و شکرگزاری وقف خداوند کنید. 25امّا در سال پنجم شما می‌توانید از میوهٔ آنها بخورید و اگر به همین طریق رفتار کنید، ثمر فراوان می‌گیرید؛ زیرا من، خداوند خدای شما هستم.
26«شما نباید گوشتی را که خون داشته باشد بخورید. از فالگیری و جادوگری خودداری کنید. 27موهای شقیقه‌های خود را نتراشید و گوشه‌های ریش خود را نچینید. 28در مراسم عزاداری برای مردگان، بدن خود را زخمی یا خالکوبی نکنید.
29«دخترتان را با وادار ساختن به فحشا در پرستشگاه، بی‌حرمت و بی‌عصمت نسازید. اگر چنین کنید آنها به دنبال خدایان دیگر رفته و سرزمین شما پُر از زنا و شرارت خواهد شد. 30شرایط و مقرّرات روز سبت مرا رعایت کنید و معبد مرا مقدّس و محترم شمارید، زیرا من خداوند خدای شما هستم.
31«از جنگیران و جادوگران طلب کمک نکنید، زیرا آنها شما را آلوده و ناپاک می‌سازند، چرا که من خداوند خدای شما هستم.
32«در جلو پای مو سفیدان بپا برخیزید و به پیر مردان احترام گذارید.
33«اگر یک شخص بیگانه در سرزمین شما زندگی می‌کند، به او آزار نرسانید 34با او مثل یک اسرائیلی رفتار کنید و مثل جان خود دوستش بدارید، زیرا خود شما زمانی در سرزمین مصر بیگانه بودید، زیرا من خداوند خدای شما هستم.
35«در اندازه‌گیری طول و حجم و وزن تقلّب نکنید. 36از وسایل دقیق استفاده کنید، زیرا من خداوند خدای شما هستم و من شما را از مصر بیرون آوردم. 37شما باید تمام احکام و قوانین مرا بجا آورید، زیرا من خداوند خدای شما هستم.»
20
مجازات نامطیعان
1خداوند به موسی فرمود: 2«به قوم اسرائیل بگو که هرکسی، چه اسرائیلی باشد چه بیگانه‌ای که در بین آنها زندگی می‌کند، اگر فرزندان خود را برای بت مولِک قربانی کند، باید سنگسار شود. 3من خودم برضد او بر می‌خیزم و از بین قوم طردش می‌کنم، زیرا فرزندان خود را برای بت مولِک قربانی کرده و با این کار خود معبد مرا آلوده و نام مقدّس مرا بی‌حرمت نموده است. 4اگر مردم از گناه او چشم بپوشند و او را محکوم به مرگ نکنند، 5آن وقت خودم به ضد او و خانواده‌اش و همهٔ کسان دیگری که با پرستش بت مولِک به من خیانت کرده‌اند، بر می‌خیزم و آنها را از بین قوم طرد می‌کنم.
6«اگر شخصی از ارواح و جادوگران کمک طلب کند، گناهکار است و من به ضد او بر می‌خیزم و از بین قوم طردش می‌کنم. 7پس خود را تقدیس کنید، و مقدّس باشید، زیرا من خداوند خدای شما هستم. 8احکام مرا بجا آورید. من خداوند هستم و شما را پاک و مقدّس می‌سازم.
9«هرکسی که پدر یا مادر خود را لعنت کند باید کشته شود و خونش به گردن خودش می‌باشد.
10«اگر شخصی با زن شخص دیگری زنا کند، باید زن و مرد هر دو کشته شوند. 11کسی‌که با زن پدر خود همبستر شود، به پدر خود بی‌حرمتی کرده است و هر دو باید کشته شوند و خونشان به گردن خودشان خواهد بود. 12هرگاه مردی با عروس خود زنا کند، هر دو باید کشته شوند، زیرا با محرم خود زنا کرده است و خونشان به گردن خودشان خواهد بود. 13اگر مردی با مرد دیگری رابطهٔ جنسی داشته باشد، هردوی آنها مرتکب کار زشتی شده‌اند و باید هر دو کشته شوند، خودشان مسئول مرگ خودشان خواهند بود. 14اگر مردی با زنی و مادر او ازدواج کند، گناه عظیمی را مرتکب شده است و هر سه را باید در آتش بسوزانند، تا این لکهٔ بدنامی از میان شما پاک شود. 15اگر مردی با یک حیوان جماع کند، آن مرد با حیوان یک‌‌جا کشته شوند. 16همچنین اگر زنی با یک حیوان جماع کند، زن و حیوان هر دو باید کشته شوند و خونشان به گردن خودشان خواهد بود.
17«اگر مردی با خواهر یا خواهر ناتنی خود ازدواج کند، کار بسیار زشتی کرده است و هر دو باید در برابر عموم مردم از بین قوم طرد گردند و آن مرد باید جزا ببیند، چرا که با خواهر خود زنا کرده است. 18اگر مردی با زنی که عادت ماهانه دارد همبستر شود، هر دو قانون شکنی کرده‌اند و باید از بین قوم طرد گردند.
19«اگر مردی با عمه یا خالهٔ خود همبستر گردد، هر دو باید مجازات شوند، چرا که با محرم خود زنا کرده‌اند. 20اگر مردی با زن عمو یا زن دایی خود همبستر شود، به ایشان بی‌حرمتی کرده است. این مرد و زن باید به سزای کار خود برسند و بدون فرزند بمیرند. 21هرگاه مردی با زن سابق برادر خود ازدواج کند، به برادر خود بی‌احترامی کرده است و هر دو بدون فرزند خواهند مُرد.
22«شما باید همهٔ احکام و دستورات مرا بجا آورید و به آنها عمل کنید تا شما را از آن سرزمینی که به شما بخشیده‌ام، طرد نکنم. 23شما نباید از آداب و رسوم مردمی که می‌خواهم از آنجا برانم، پیروی کنید؛ زیرا آنها به‌خاطر کارهایشان، مرا از خودشان بیزار کرده‌اند. 24من به شما وعده داده‌ام که شما آن سرزمین غنی و حاصلخیز را متصرّف شوید. من خداوند خدای شما هستم که شما را از اقوام جهان جدا کردم و برای خود برگزیدم. 25شما باید بتوانید تشخیص دهید که کدام حیوان یا پرنده حلال یا حرام است. شما نباید گوشت حیوان یا پرندهٔ حرام را بخورید، زیرا من آنها را حرام ساخته‌ام و خوردن آنها شما را ناپاک می‌کند. 26شما باید برای من پاک و مقدّس باشید، زیرا من، خداوند و قدّوس هستم و شما را از اقوام دیگر جدا کردم تا قوم من باشید.
27«هر مرد یا زنی که ارواح مردگان را احضار می‌کند، باید سنگسار شود و خونش به گردن خودش خواهد بود.»
21
تقدّس کاهنان
1خداوند به موسی فرمود: «به هارون و پسرانش بگو که هرگز به جنازهٔ کسی دست نزنند، زیرا که ناپاک می‌شوند، 2مگر اینکه جنازهٔ یکی از خویشاوندان نزدیک، یعنی مادر، پدر، پسر، دختر، برادر 3یا خواهرش که شوهر نکرده و در خانهٔ او می‌زیسته است، باشد. 4چون کاهن رهبر قوم خود است، او نباید خود را در مرگ افراد خانوادهٔ زنش ناپاک کند.
5«هیچ کاهنی نباید به نشانهٔ سوگواری سر خود را بتراشد یا ریش خود را کوتاه کند و یا بدن خود را زخمی‌ کند. 6او باید مقدّس باشد و مرا بی‌حرمت نکند. او برای من هدایای خوردنی بر آتش تقدیم می‌کند، پس باید مقدّس باشد. 7او نباید با زن فاحشه و زنی که باکره نیست و یا زن بیوه عروسی کند، زیرا او نزد خدای خود مقدّس است. 8کاهنان را باید مقدّس بشمارید، چرا که آنها هدایای خوردنی برای من تقدیم می‌کنند. من خداوند و قدّوس هستم و شما را تقدیس می‌کنم 9اگر دختر کاهن فاحشه شود، پدر خود را بی‌حرمت می‌سازد و باید او را زنده در آتش بسوزانند.
10«کاهن اعظم که با روغن مخصوص، مسح و تقدیس شده است و لباس کهانت می‌پوشد، نباید هنگام سوگواری موهای خود را باز و پریشان بگذارد یا جامهٔ خود را بدرد. 11‏-12چون او برای من مسح و تقدیس شده است، نباید با خارج شدن از معبد و رفتن به خانه‌ای که جنازه در آن است، حتّی اگر جنازهٔ پدر و مادرش باشد، معبد مرا بی‌حرمت سازد. 13‏-14با دختری که باکره است باید ازدواج کند و با زن بیوه یا فاحشه عروسی نکند، بلکه زن او دختر باکره‌ای از خاندان خودش باشد. 15در غیر این صورت فرزندان او در بین مردم بی‌حرمت خواهند بود.»
16خداوند به موسی فرمود: 17«به هارون بگو که اگر در نسلهای آینده یکی از فرزندان او عیب جسمانی داشته باشد، نباید هدیهٔ خوردنی به حضور من تقدیم کند. 18‏-19و کسی‌که معیوب و کور یا شل باشد، یا نقصی در صورتش داشته و یا دست یا پایش شکسته باشد، نباید هدیه‌ای را به حضور من تقدیم کند. 20شخصی که گوژپشت، کوتاه قد، مبتلا به بیماری چشم یا پوست و یا خواجه باشد، 21به‌خاطر عیب جسمانی‌اش حق ندارد که هدایای خوردنی به حضور من بر آتش تقدیم کند، 22او می‌تواند از هدایای مقدّس و هم از مقدّسترین هدایا که به حضور من تقدیم می‌شوند، بخورد، 23امّا او نباید به نزدیک پردهٔ جایگاه مقدّس و یا قربانگاه برود، چون نقص جسمانی دارد و با این کار خود، معبد مرا بی‌حرمت می‌سازد، زیرا من خداوند هستم و آنها را تقدیس کرده‌ام.»
24پس موسی این دستورات را به هارون، پسران او و قوم اسرائیل داد.
22
قدّوسیّت هدایا
1خداوند به موسی فرمود: 2«به هارون و پسرانش بگو به هدایای مقدّسی که قوم اسرائیل برای من وقف می‌کنند، احترام بگذارند. من خداوند هستم و نام مقدّس مرا بی‌حرمت نسازند. 3اگر کسی از فرزندانتان در نسلهای آینده، ناپاک باشد و به هدایای مقدّسی که قوم اسرائیل برای من وقف کرده‌اند، نزدیک شود، آن شخص باید از بین قوم طرد گردد. من خداوند هستم.
4«هیچ‌یک از فرزندان هارون که جذام داشته ‌باشد یا از بدنش مایع جاری شود، تا هنگامی‌که پاکیزه نگردد، نمی‌تواند از قربانی‌های مقدّس بخورد. هر کاهنی که به جنازه‌ای دست بزند یا در اثر خروج منی از بدنش ناپاک شده باشد 5و یا حیوان یا شخصی را که ناپاک است، لمس کند 6تا غروب ناپاک خواهد بود و تا غسل نکند، حق ندارد که از هدایای مقدّس بخورد. 7او هنگام غروب آفتاب پاک می‌شود و بعد از آن می‌تواند از خوراک مقدّس که حق اوست، بخورد. 8او نباید گوشت حیوان مرده یا حیوانی را که یک جانور وحشی دریده باشد، بخورد، زیرا با این کار، خود را ناپاک می‌سازد. من خداوند هستم.
9«همهٔ کاهنان باید از این دستورات پیروی کنند، در غیر این صورت مقصّر خواهند بود و هلاک خواهند شد، زیرا اوامر مقدّس مرا بجا نیاورده‌اند. من خداوند هستم و آنها را تقدیس کرده‌ام.
10«تنها کاهنان می‌توانند از هدایای مقدّس بخورند و هیچ‌کس دیگر، حتّی خدمتکار و مهمان کاهن هم حق خوردن آنها را ندارد. 11امّا غلام زرخرید و یا آنهایی که در خانهٔ او به دنیا آمده باشند، می‌توانند از آنها بخورند. 12اگر دختر یک کاهن با شخصی که کاهن نباشد ازدواج کند، نباید از آن هدایا بخورد. 13امّا اگر بیوه شده و یا طلاق گرفته و بی‌فرزند بوده و به خانهٔ پدر برگشته باشد، آنگاه می‌تواند از خوراک پدر خود بخورد. پس به غیراز اعضای خاندان کاهنان، کس دیگری حق خوردن آنها را ندارد.
14«اگر کسی ندانسته از هدایای مقدّس بخورد باید همان مقدار را به اضافه یک پنجم به کاهن بازگرداند. 15پس کاهنان نباید به اشخاص دیگر اجازه بدهند که با خوردن هدایای مقدّسی که قوم اسرائیل برای من وقف می‌کنند، آنها را بی‌حرمت سازند، 16زیرا با این کار مقصّر شناخته می‌شوند. من خداوند هستم و آن هدایا را تقدیس می‌کنم.»
17خداوند به موسی فرمود: 18«به هارون، پسران او و تمام قوم اسرائیل بگو وقتی یک اسرائیلی یا یکی از بیگانگانی که در بین آنها زندگی می‌کند، هدیه‌ای به عنوان قربانی سوختنی می‌آورد، چه آن هدیهٔ نذری باشد چه دلخواه 19برای اینکه من آن را بپذیرم، آن قربانی باید گاو، گوسفند یا بُز نَر و بی‌عیب باشد تا من آن را بپذیرم. 20حیوانی را که عیب داشته باشد، نباید قربانی کرد، زیرا من آن را قبول نمی‌کنم.
21«هرگاه کسی از رمه یا گلّهٔ خود حیوانی را به عنوان قربانی سلامتی برای من تقدیم می‌کند، چه این قربانی نذری باشد، چه دلخواه، آن حیوان باید سالم و بی‌عیب باشد تا مورد قبول من واقع گردد. 22حیوان کور، شل، مجروح و یا حیوانی را که بدنش زخم داشته باشد، نباید بر آتش قربانگاه برای من تقدیم شود. 23گاو یا گوسفندی که عضو زاید یا ناقص داشته باشد، می‌توانید به عنوان هدیهٔ دلخواه تقدیم کنید، امّا نه به صورت قربانی نذری. 24حیوانی که بیضه‌اش کوبیده یا بریده شده باشد را نباید در سرزمین خود برای من قربانی کنید.
25«حیواناتی را که از بیگانگان می‌خرید، برای قربانی استفاده نکنید. این حیوانات ناقص به حساب می‌آیند و پذیرفته نمی‌شوند.»
26‏-27خداوند به موسی فرمود: «وقتی گاو، گوسفند یا بُزی به دنیا می‌آید، تا هفت روز باید نزد مادرش بماند و بعد از آن می‌توان آن را بر آتش برای من تقدیم کرد. 28گاو یا گوسفند را نباید با برّه‌اش در یک روز گذرانید. 29وقتی قربانی شکرگزاری را به حضور من تقدیم می‌کنید، باید مقرّرات قربانی را رعایت کنید، وگرنه من قربانی شما را قبول نمی‌کنم 30و گوشت آن را باید در همان روز بخورید و تا فردای آن باقی نماند.
31«شما باید تمام احکام مرا بجا آورید، زیرا من خداوند هستم. 32نام مقدّس مرا بی‌حرمت نسازید و من که خداوند هستم، شما را تقدیس می‌کنم، پس تمام قوم اسرائیل باید مرا مقدّس بدانند؛ 33چرا که من شما را از سرزمین مصر به اینجا آوردم تا خدای شما باشم.»
23
عیدهای مذهبی
1خداوند این مقرّرات را به موسی 2در مورد عیدهای مذهبی، هنگامی‌که مردم اسرائیل برای نیایش جمع می‌شوند، داد. 3شش روز کار کنید، امّا روز هفتم که سبت و یک روز مقدّس است، برای استراحت تعیین شده است، در آن روز نباید کار کرد، بلکه برای نیایش جمع شوید. در هر مکانی که زندگی کنید، روز سبت به من تعلّق دارد. 4این عیدهای مقدّس باید در زمانهای مشخصی برگزار شوند.
عید فصح و عید نان فطیر
(اعداد 28‏:16‏-25)
5عید فصح که به احترام خداوند گرفته می‌شود، بایستی از غروب روز چهاردهم ماه اول شروع شود. 6در روز پانزدهم همان ماه، عید نان فطیر شروع می‌شود و شما باید برای هفت روز نان فطیر، یعنی نانی که بدون خمیرمایه پخته شده باشد، بخورید. 7در روز اول این عید، برای نیایش جمع شوید و از هرگونه کارهای روزمرهٔ خود، دست بکشید. 8مدّت هفت روز هدایای سوختنی برای من تقدیم کنید. در روز هفتم از کارهای روزمرهٔ خود دست بکشید و دوباره برای عبادت جمع شوید.
عید میوهٔ نوبر
9‏-10وقتی به سرزمینی که خداوند به شما می‌بخشد، رفتید و اولین محصول زمین خود را درو کردید، نوبر آن را به کاهن بدهید 11او باید آن را به عنوان هدیهٔ مخصوص، در روز بعد از سبت به حضور خداوند بیاورد تا از طرف شما پذیرفته شود. 12در همان روز یک برّهٔ یک سالهٔ نر را که سالم و بی‌عیب باشد، به عنوان قربانی سوختنی به حضور من تقدیم کنید. 13همراه آن، هدیه‌ای برای قربانی آردی که عبارت است از دو کیلو آرد مرغوب، مخلوط با روغن زیتون به حضور من تقدیم کنید. بوی این هدیه، برای من خوشایند است. یک لیتر شراب را هم به عنوان هدیهٔ نوشیدنی بیاورید. 14تا این هدایا را به حضور من تقدیم نکنید، نباید نان یا حبوبات را به صورت خام یا برشته بخورید. این مقرّرات را همیشه و در نسلهای آینده، در هر جایی که باشید رعایت کنید.
عید نوبر محصولات
(اعداد 28‏:26‏-31)
15«هفت هفته بعد از روز سبت، روزی که نوبر محصول خود را برای خداوند می‌آورید. 16یعنی در روز پنجاهم که روز بعد از هفتمین سبت است، هدیهٔ دیگری از نوبر محصول خود را به خداوند تقدیم کنید. 17از هر خانواده دو قرص نان را به عنوان هدیهٔ مخصوص به حضور من بیاورید. هر قرص آن باید از دو کیلو آرد با خمیرمایه، پخته شده باشد و به عنوان نوبر محصول خود به حضور من تقدیم شود. 18همراه این نانها، هفت برّهٔ یک سالهٔ سالم و بی‌عیب، یک گوساله و دو قوچ را به عنوان قربانی سوختنی با هدایای آردی و نوشیدنی به حضور خداوند تقدیم کنید. بوی این قربانی‌ها که بر آتش تقدیم می‌شوند، برای خداوند خوشایند است. 19همچنین یک بُز نر را به عنوان قربانی گناه و دو برّه یک سالهٔ نر را برای قربانی سلامتی تقدیم نماید. 20کاهن باید نانها را با آن دو برّه به عنوان هدیهٔ مخصوص به خداوند، برای کاهنان تقدیم کند. این هدایا بسیار مقدّسند. 21در آن روز همهٔ شما باید از کار روزمرّهٔ خود دست بکشید و برای نیایش جمع شوید. فرزندانتان هم در آینده در هر کجا که باشند، همین مقرّرات را رعایت نمایند.
22«وقتی محصولات خود را درو می‌کنید، گوشه‌های زمین را تماماً درو نکنید و خوشه‌هایی که بر زمین افتاده‌اند را جمع نکنید تا مردم فقیر و بیگانگانی که در بین شما زندگی می‌کنند، از آنها استفاده نمایند. من خداوند خدای شما هستم.»
عید سال نو
(اعداد 29‏:1‏-6)
23‏-24خداوند به موسی این دستورات را داد: «به قوم اسرائیل بگو که هر سال، روز اول ماه هفتم روز استراحت است و همهٔ مردم اسرائیل با شنیدن صدای شیپور، برای نیایش گردهم آیند. 25در آن روز هدیه‌ای بر آتش برای من تقدیم کنید و همگی باید از کارهای روزمرهٔ خود دست بکشید.»
روز کفّاره
(اعداد 29‏:7‏-11)
26‏-27خداوند به موسی فرمود: «هر سال، روز دهم ماه هفتم، روز کفّاره است. در آن روز برای عبادت جمع شوید. همگی شما روزه بگیرید و هدیه‌ای بر آتش برای من تقدیم کنید. 28در آن روز از هر کاری که دارید، دست بکشید؛ زیرا آن روز، روزی است که باید مراسم مذهبی را بجا آورید تا از گناهانتان پاک شوید. 29هرکسی که در آن روز، روزه نگیرد، از بین قوم من طرد می‌شود. 30یا اگر کسی کار کند، خودم او را از بین می‌برم. 31این یک قانون ابدی است و باید در نسلهای آیندهٔ شما در هر جایی که باشند رعایت شود. 32از غروب روز نهم ماه هفتم تا غروب روز دهم آن ماه، روز مخصوص است و باید روزه بگیرید و استراحت کنید.»
عید خیمه‌ها
(اعداد 29‏:12‏-40)
33‏-34خداوند به موسی فرمود: «به قوم اسرائیل بگو که در روز پانزدهم ماه هفتم، عید خیمه‌ها شروع می‌شود هفت روز در حضور من جشن گرفته شود. 35در روز اول عید، همگیتان باید از کارهای روزمرهٔ خود دست بکشید و برای عبادت جمع شوید. 36در آن هفت روز هدایایی را بر آتش به‌ حضور من تقدیم کنید. در روز هشتم باز برای عبادت گرد هم آیید و هدیه‌ای بر آتش برای من تقدیم نمایید. آن روز، روز پرستش است و شما نباید به هیچ کاری دست بزنید.
( 37«اینها عیدهای مذهبی هستند که باید، تمام مردم اسرائیل، برای نیایش جمع شوند و قربانی‌های سوختنی و هدایای آردی و نوشیدنی را مطابق مقرّرات، بر آتش به من تقدیم کنند. 38این عیدها به غیراز روزهای عادی سبت می‌باشند و هدایایی که در این عیدها تقدیم می‌کنند، غیراز هدایایی عادی، نذری و داوطلبانه هستند که به حضور من تقدیم می‌کنند.)
39«در روز پانزدهم ماه هفتم، وقتی خرمن را جمع می‌کنید این عید را برای هفت روز در حضور من برگزار کنید. روزهای اول و هشتم عید، روزهای استراحت می‌باشند. 40در روز اول، بهترین میوه‌های درختان خود را بچینید و شاخه‌های درخت خرما و شاخه‌های پُر برگ بیدِ لب جوی را جمع کنید و به مدّت هفت روز، این عید را به احترام من که خداوند خدای شما هستم، جشن بگیرید. 41این عید را در ماه هفتم هر سال برای هفت روز جشن بگیرید و این قانونی است همیشگی که باید در نسلهای آینده آن را رعایت کنید. 42در مدّت این هفت روز همهٔ شما مردم اسرائیل، باید در خیمه‌ها به سر ببرید، 43تا فرزندانتان در آینده آگاه باشند که من خداوند خدای آنها، وقتی قوم اسرائیل را از سرزمین مصر بیرون آوردم، آنها را در خیمه‌ها جا دادم.»
44به این ترتیب، موسی مقرّرات عیدهای مذهبی را به اطّلاع قوم اسرائیل رسانید.
24
نگهداری از چراغها
(خروج 27‏:20‏-21)
1خداوند به موسی فرمود: 2«به قوم اسرائیل دستور بده که روغن زیتون خالص را برای چراغهای معبد بیاورند و چراغها همیشه روشن باشند. 3‏-4هارون هر شامگاه چراغهایی را که در چراغدانهای طلای خالص، که در بیرون پرده مقدّس‌ترین مکان، مقابل صندوق پیمان قرار دارند، با روغن زیتون پُر کند و چراغها را همیشه آماده تا صبح روشن نگه دارد. این قانونی جاودانی برای نسلهای آیندهٔ شماست.
نان مقدّس
5«با دوازده کیلو آرد، دوازده قرص نان بپزید 6و آنها را در دو ردیف شش تایی بر سر میزی که از طلای خالص ساخته شده است و در حضور من قرار دارد، بگذارید. 7بر هر ردیف نان، کُندُر خالص بگذارید تا به عنوان نمونه‌ای از نان بر آتش به حضور من تقدیم کنید 8در آینده در هر سبت نان باید به حضور خداوند تقدیم شود. این وظیفهٔ مردم اسرائیل برای همیشه است. 9این نان به هارون و پسرانش تعلّق دارد، آنها را باید در یک‌‌جای مقدّس بخورند، زیرا این هدیه از مقدّسترین هدایایی است که به‌ حضور من تقدیم می‌شود.»
مجازات کفر گفتن
10‏-11روزی مردی که پدرش مصری و مادرش یک اسرائیلی به نام شلومیت، دختر دِبری، از طایفهٔ دان بود، با مردی اسرائیلی در اردوگاه به نزاع پرداخت و به خداوند کفر گفت و او را نزد موسی آوردند. 12او را توقیف کردند تا ببینند خواست خداوند برای او چیست.
13خداوند به موسی فرمود: 14«آن مرد را از اردوگاه بیرون ببرید و همهٔ کسانی‌که کفر گفتن او را شنیدند دستهای خود را بر او بگذارند و آنگاه تمام قوم اسرائیل او را سنگسار کنند. 15به قوم اسرائیل بگو که هرکسی که به خدای خود کفر بگوید، به سزای عملش برسد و باید بمیرد 16و تمام مردم اسرائیل او را سنگسار کنند. این قانون شامل حال مردم اسرائیل و همچنین بیگانگانی که در بین آنها زندگی می‌کنند، می‌شود.
17«هرکسی که مرتکب قتل گردد، باید کشته شود. 18اگر کسی حیوانی را که متعلّق به او نیست بکشد، باید عوض آن را به صاحبش بدهد، جان به عوض جان.
19«هرگاه شخصی به کس دیگری صدمه برساند، باید او هم همان صدمه را ببیند. 20اگر استخوان کسی را بشکند، استخوان او نیز باید شکسته شود. هرگاه کسی چشم شخص دیگری را کور کند، باید چشم خودش هم کور شود. و اگر دندان کسی را بشکند دندان او را نیز بشکنند. هرگاه شخص دیگری را زخمی‌ کند خود او هم باید زخمی‌ شود. 21هرکسی که یک حیوان را بکشد، باید عوض آن را بدهد و اگر شخص دیگری را بکشد، خودش هم کشته شود. 22این قانون برای اسرائیلی‌ها و هم برای بیگانگان است زیرا من خداوند خدای شما هستم.»
23پس موسی اینها را به مردم گفت و آنگاه آن مرد را به بیرون اردوگاه برده، سنگسارش کردند و مردم اسرائیل مطابق فرمان خداوند عمل نمودند.
25
سال هفتم
(تثنیه 15‏:1‏-11)
1خداوند این دستورات را در کوه سینا به موسی داد: 2«به قوم اسرائیل بگو هنگامی‌که وارد سرزمینی که به شما می‌دهم شدید، هر هفت سال بگذارید که زمین من استراحت کند. 3شش سال زمینهای خود را کشت کنید، درختان انگور را هرس نمایید و محصولات خود را جمع کنید. 4امّا در سال هفتم زمین را به خداوند وقف نمایید و در آن چیزی نکارید و هرس نکنید. 5نباتات خودرو را که در زمین شما می‌رویند درو نکنید و همچنین انگور را از درختانی که هرس نشده‌اند برای خود نچینید. آن سال برای زمین، سال استراحت است. 6گرچه در آن سال کشت و زراعت نمی‌شود، امّا من برای شما و غلام، کنیز و کارگرانتان و همچنین بیگانگان که در بین شما زندگی می‌کنند، خوراک تهیّه می‌کنم. 7رمه و گلّهٔ شما و جانوران وحشی هم باید از محصول زمین بخورند.
سال پنجاهم
8«هفت مرتبه هفت سال یعنی در مجموع چهل و نُه سال بشمار، 9سپس در روز دهم ماه هفتم، یعنی روز کفّاره، شخصی را بفرست تا در سرتاسر زمین شیپور بزند. 10به این ترتیب، سال پنجاهم را مقدّس بشمارید و برای همهٔ ساکنان سرزمین اعلام آزادی کنید. در این سال همهٔ دارایی، مردمی که فروخته شده بودند، به صاحبان اصلی یا بازماندگان‌شان بازگردانده شوند و هرکس که به عنوان برده فروخته شده بود، به خانوادهٔ خود بازگردد. 11در سال پنجاهم نه چیزی در زمین بکارید، نه محصول آن را درو نمایید و نه انگورها را جمع کنید. 12سال پنجاهم، سال مقدّس است و در این سال هر چیزی را که در زمین می‌روید، بخورید.
13«در سال پنجاهم هرکسی باید به مُلک و جای خود بازگردد. 14در معاملهٔ خرید و فروش زمین، صادق و با انصاف باشید. 15قیمت آن باید مطابق تعداد سالهایی که به سال پنجاهم آینده مانده است، تعیین گردد. 16یعنی اگر سالهای زیادی به سال پنجاهم مانده باشند، قیمت زمین زیادتر و اگر سالهای کمی مانده باشند، از قیمت آن کاسته می‌شود. به این معنی که فروشنده، قیمت محصولات سالهای باقیمانده را از خریدار می‌‌گیرد. 17در معامله با بنی‌اسرائیل صادق باشید و از من که خداوند خدای شما هستم، اطاعت کنید.
مشکل سال هفتم
18«اوامر و فرامین مرا بجا آورید تا در سرزمین خود با آسودگی و امنیّت زندگی کنید. 19زمین، محصول کافی بار می‌آورد و هرقدر که بخواهید، می‌توانید از محصول آن بخورید و سیر شوید.
20«بعضی خواهند پرسید: 'پس در سال هفتم که هیچ کشت و زراع نمی‌شود، چه بخوریم؟' 21جواب این است که من، زمین را در سال ششم آن‌قدر برکت می‌دهم که برای سه سال محصول کافی بار آورد. 22تا وقتی در سال هشتم شروع به جمع‌آوری محصول خود می‌کنید، هنوز هم خوراک کافی داشته باشید.
خرید دوبارهٔ ملک
23«زمین را نباید به صورت دایمی بفروشید، زیرا زمین متعلّق به من است. به شما اجازه می‌دهم تا همچون بیگانگان از آن استفاده کنید.
24«وقتی زمین فروخته شد، مالک اصلی حق دارد که آن را دوباره بخرد. 25اگر یک اسرائیلی تنگدست شود و مجبور گردد که زمین خود را بفروشد، یکی از نزدیکترین خویشاوندان او باید زمین را بازخرید کند. 26هرگاه آن شخص، کسی را نداشته باشد که زمینش را بازخرید کند، اگر بعد از مدّتی خودش پول کافی به دست آورد که زمین را دوباره بخرد، 27در آن صورت باید قیمت محصولاتی را که تا سال پنجاهم از زمین حاصل می‌شود پرداخت کند و زمین را بازخرید نماید. 28اگر توان بازخرید آن را نداشته باشد، زمین تا سال پنجاهم، نزد خریدار باقی می‌ماند، امّا در سال پنجاهم، باید دوباره آن را به صاحب اصلی خود بازگرداند.
29«هرگاه کسی خانهٔ خود را که در میان دیوارهای شهر واقع است بفروشد، او حق دارد که در ظرف یک سال آن را دوباره بخرد. 30اگر بعد از یک سال نتواند آن را بازخرید کند، در آن صورت خانه به خریدار تعلّق می‌‌گیرد و فروشنده نمی‌تواند در سال پنجاهم آن را دوباره به دست آورد. 31امّا اگر خانه در روستای بدون دیوار واقع باشد، حکم زمین زراعتی را دارد. مالک اصلی حق بازخرید آن را دارد و آن را باید در سال پنجاهم به او بازگرداند. 32امّا لاویان می‌توانند املاک خود را در شهرهایی که تعیین شده، در هر زمان بازخرید کنند. 33اگر یکی از لاویان خانه خود را در شهر بفروشد و نتواند آن را بازخرید کند، باید در سال پنجاهم آن را دوباره به او بازگردانند، زیرا املاک لاویان به طور دایم متعلّق به مردم اسرائیل است. 34امّا لاویان نمی‌توانند کشتزارهای اطراف شهر خود را بفروشند، چرا که آنها مِلک دایمی ایشان است.
قرض دادن به فقیر
35«هرگاه یکی از اسرائیلیان همسایهٔ تو فقیر و تنگدست شود، به او کمک نما. تو باید از او همانند کارگران خودت حمایت کنی تا بتواند در میان شما زندگی کند. 36از او سودی نگیر، بلکه از خدای خود بترس و اجازه بده که با تو زندگی کند. 37از پولی که به او قرض می‌دهی، سود نگیر و چون به او غذا می‌دهی، توقّع فایده نداشته باش. 38من خداوند خدای شما هستم که شما را از سرزمین مصر بیرون آوردم تا سرزمین کنعان را به شما بدهم و خودم خدای شما باشم.
آزادی بردگان
39«اگر یکی از همسایگان اسرائیلی تو فقیر شود و خود را به تو بفروشد، تو نباید با او مانند یک غلام رفتار کنی. 40او باید مثل یک کارگر روزمزد تا سال پنجاهم برای تو کار کند. 41بعد از آن می‌تواند با اطفال خود، خانهٔ تو را ترک کند و به زمین خود و نزد خانوادهٔ خود بازگردد. 42شما بندگان خدا هستید و او شما را از مصر بیرون آورد، پس نباید به بردگی فروخته شوید. 43با آنها با خشونت رفتار مکن و از خداوند بترس. 44اگر به برده نیاز دارید می‌توانید از اقوامی که در اطراف شما هستند، خریداری کنید. 45همچنین می‌توانید فرزندان بیگانگانی را که در بین شما زندگی می‌کنند، حتّی اگر در سرزمین شما به دنیا آمده باشند، بخرید. 46آنها تا زنده هستند، غلام شما می‌باشند و می‌توانید آنها را بعد از خود برای فرزندانتان واگذارید، امّا شما نباید با اسرائیلی بدرفتاری کنید.
47«اگر یکی از بیگانگانی که در بین شما زندگی می‌کند ثروتمند شود و یکی از اسرائیلیان تنگدست گردد و خود را به آن بیگانه و یا نزدیکان او بفروشد، 48‏-49یکی از برادرانش یا عمویش یا پسر عمویش یا یکی از اقوام نزدیکش می‌تواند او را بازخرید کند. اگر خودش پول کافی به دست آورد، می‌تواند خود را بازخرید نماید. 50او باید با کسی‌که او را خریده مشورت کند و بهای بازخریدش را بر مبنای مزد کارگر روزمزد و سالهای باقیمانده تا سال پنجاهم حساب کند. 51‏-52او باید بهای آزادی خود را به نسبت سالهای باقیمانده بپردازد، 53مانند کسی‌که سالانه استخدام شده باشد. صاحب او نباید با خشونت با او رفتار کند. 54اگر او با هیچ‌یک از این شرایط آزاد نشد، او و فرزندانش باید در سال پنجاهم آزاد گردند. 55یک اسرائیلی نمی‌تواند بندهٔ دایمی باشد، زیرا آنها بندگان خداوند هستند. او آنها را از مصر خارج کرد، او خداوند خدای شماست.»
26
پاداش اطاعت
(تثنیه 7‏:12‏-24؛ 28‏:1‏-14)
1خداوند فرمود: «‌بُتها، ستونهای سنگی و مجسمه‌های تراشیده برای پرستش نسازید، زیرا من خداوند خدای شما هستم. 2از مقرّرات سبت من پیروی کنید و به معبد من احترام بگذارید، زیرا من خداوند هستم.
3«اگر مطابق اوامر و احکام من رفتار کنید و آنها را بجا آورید، 4من باران را به موقع خواهم فرستاد تا کشتزار، محصول و درختان، میوه بار آورند. 5خرمن شما آن‌قدر زیاد می‌شود که کوبیدن آن تا فصل چیدن انگور طول خواهد کشید و محصول انگور شما به قدری فراوان می‌شود که چیدن آن تا زمان کاشتن بذر طول خواهد کشید. خوراک فراوان خواهید داشت و در سرزمین خود در امنیّت زندگی خواهید کرد.
6«من در آنجا صلح برقرار می‌سازم و بدون ترس و با آسودگی به خواب می‌روید. حیوانات خطرناک را از سرزمین شما دور می‌کنم و جنگ و خونریزی در آن رخ نمی‌دهد. 7بر دشمنان غالب می‌شوید و با شمشیر شما، هلاک می‌گردند. 8پنج نفر از شما می‌توانند صد نفر را مغلوب سازند و صد نفر شما هزار نفر را شکست می‌دهند. 9به شما برکت می‌دهم و فرزندان زیاد عطا می‌کنم و به قولی که داده‌ام، وفا می‌کنم. 10محصولات شما آن‌قدر زیاد می‌شوند که تا برداشتن محصول آینده باقی می‌مانند و نمی‌دانید که با آن غلّهٔ اضافه چه کنید. 11من در بین شما ساکن می‌شوم و هرگز شما را ترک نمی‌کنم. 12من همیشه با شما خواهم بود. من خدای شما خواهم بود و شما قوم من خواهید بود. 13من خداوند خدای شما هستم که شما را از سرزمین مصر بیرون آوردم تا دیگر بردهٔ آن مردم نباشید. زنجیر بردگی را از پایتان و یوغ اسارت را از دوش شما برداشتم تا با سرفرازی راه بروید.
سزای نافرمانی
(تثنیه 28‏:15‏-68)
14«امّا اگر به حرف من گوش ندهید، 15قوانین مرا رد کنید، اوامر مرا بجا نیاورید و پیمانی را که با شما بسته‌ام بشکنید، این‌طور جزا می‌بینید: 16بر سر شما بلای ناگهانی می‌آورم. شما را به مرضی بی‌درمان گرفتار می‌سازم. به تبی که چشمانتان را کور و عمر شما را کوتاه کند، مبتلا می‌شوید و دشمنان محصول زحمت شما را می‌خورند. 17برضد شما برمی‌خیزم و شما را به دست دشمن مغلوب می‌سازم و بدخواهانتان بر شما حکومت می‌کنند. شما آن‌قدر وحشت‌زده می‌شوید که بدون اینکه کسی شما را تعقیب کند، پا به فرار می‌گذارید.
18«اگر باز هم از من اطاعت نکنید، سزای گناهتان را هفت برابر می‌سازم. 19قدرتی را که به آن افتخار می‌کنید، نابود می‌سازم. باران بر زمین نخواهد بارید و زمین شما مانند آهن، سخت خواهد شد. 20تمام تلاش شما بیهوده خواهد بود، زیرا زمین و درختان شما محصول و میوه بار نخواهند آورد.
21«اگر باز هم خلاف میل من رفتار کنید و به حرف من گوش ندهید، بلاهایی که بر سر شما می‌آورم هفت برابر خواهند بود. 22من حیوانات خطرناک وحشی را در میان شما خواهم فرستاد تا فرزندان شما را بکُشند و گلّهٔ شما را نابود کنند و از تعداد جمعیّت شما بکاهند تا جاده‌های شما خالی و متروک شوند.
23«اگر با وجود این‌همه مجازات، باز هم به حرف من توجّه ننمایید و خلاف رضای من رفتار کنید، 24آن وقت برضد شما بر می‌خیزم و خودم سزای گناه شما را هفت مرتبه دشوارتر می‌سازم. 25اگر پیمان مرا بشکنید، از شما انتقام می‌گیرم و به ضد شما جنگ برپا می‌کنم و اگر برای حفاظت جان خود در شهرها بگریزید، بیماریهای بی‌درمانی را در بین شما شایع می‌کنم و شما را مغلوب دشمنان می‌سازم. 26ذخیرهٔ آرد شما را آن‌قدر کاهش می‌دهم که ده زن در یک تنور نان بپزند و با جیره‌ای که به شما داده می‌شود، سیر نمی‌شوید.
27«اگر با وجود این‌همه مجازات، باز هم به حرف من گوش ندهید و از من اطاعت نکنید، 28آنگاه من غضب خود را بر سر شما می‌آورم و سزای گناهتان را هفت مرتبه شدیدتر از پیش می‌کنم. 29از شدّت گرسنگی گوشت فرزندان خود را خواهید خورد. 30پرستشگاههای بالای تپّه‌های شما را ویران می‌کنم، قربانگاههایی را که در آن بُخور می‌سوزانید، نابود خواهم کرد. اجساد شما را به روی بُتهای شما خواهم انداخت و از شما متنفّر خواهم شد. 31شهرهای شما را به خرابه تبدیل می‌نمایم، پرستشگاههای شما را خراب می‌کنم و قربانی‌های شما را نمی‌پذیرم. 32سرزمین شما را بکلّی ویران می‌کنم تا دشمنان شما که در آنها جایگزین می‌شوند، تباهی آنها را ببینند و حیران شوند. 33شما را در بین اقوام جهان پراکنده می‌سازم. جنگ را بر سر شما می‌آورم، شهرهای شما را ویران و از سکنه خالی می‌گردانم. 34‏-35درحالی‌که شما در تبعید در سرزمین دشمنانتان به سر می‌برید، زمینهای شما برای سالهایی که شما به آنها استراحت نداده‌اید، استراحت کامل خواهند کرد و بایر خواهند ماند.
36«من شما را در تبعید چنان دچار وحشت خواهم ساخت که از صدای برگی که در اثر وزش باد حرکت می‌کند، هراسان شوید و مانند کسی‌که از ترس شمشیر می‌گریزد، پا به فرار بگذارید و بر زمین بیفتید 37با وجودی که کسی شما را دنبال نمی‌کند در هنگام فرار بر روی یکدیگر خواهید افتاد و نیرویی برای مبارزه با دشمن نخواهید داشت. 38در اسارت می‌میرید و در دیار دشمنان خود به خاک می‌روید. 39کسانی‌که در سرزمین دشمن باقی بمانند، به‌خاطر گناهان خود و اجدادشان از بین می‌روند.
40«امّا اگر فرزندانتان به گناهان خود و اجدادشان -‌یعنی آن کسانی‌که با من مقاومت کردند، 41و علیه من سرکشی نمودند و باعث شدند که من روی خود را از آنها بازگردانم و آنها را به تبعید به سرزمین دشمنانشان بفرستم - اعتراف کنند، و فروتن شده و مجازات گناه و سرکشی خود را پرداخت کنند، 42آن وقت پیمان خود را که با یعقوب و اسحاق و ابراهیم بسته بودم، به‌یاد می‌آورم و سرزمین آنها را به‌یاد می‌آورم. 43ابتدا زمینها باید تخلیه شوند تا کاملاً استراحت کنند و آنها باید مجازات کامل بشوند، زیرا دستورات و فرمانهای مرا نپذیرفتند. 44ولی با وجود این، آنها را در سرزمین دشمنان خود بکلّی ترک نمی‌کنم، از بین نمی‌برم و پیمان خود را نمی‌شکنم، زیرا من خداوند خدای ایشان هستم. 45پیمان خود را که با اجداد آنها بسته بودم به‌یاد می‌آورم، زیرا من با قدرت خود آنها را در برابر چشمان مردم مصر از آن سرزمین بیرون آوردم، تا من خداوند خدای آنها باشم.»
46اینها قوانین و احکامی می‌باشند که خداوند در کوه سینا، توسط موسی به قوم اسرائیل داد.
27
قوانین هدایای نذری
1خداوند این دستورات را توسط موسی 2به مردم اسرائیل داد: اگر کسی مطابق نذری، وقف من شود، آن شخص می‌تواند با پرداخت مبلغ معیّنی خود را آزاد سازد. 3‏-7معیار رسمی آن از این قرار است:
مرد بیست تا شصت ساله، پنجاه تکه نقره،
زن بیست تا شصت ساله، سی تکه نقره،
پسر پنج تا بیست ساله، بیست تکه نقره،
دختر پنج تا بیست ساله، ده تکه نقره،
پسر یک ماهه تا پنج ساله، پنج تکه نقره،
دختر یک ماهه تا پنج ساله، سه تکه نقره،
مرد از شصت ساله به بالا، پانزده تکه نقره،
زن از شصت ساله به بالا، ده تکه نقره.
8اگر شخصی فقیر باشد و نتواند آن مبلغ را بپردازد، پس او را نزد کاهن ببرند و او مبلغی را که بتواند بپردازد، تعیین کند.
9اگر حیوانی را که مورد قبول من باشد، نذر کند باید آن حیوان را به من تقدیم کند و هر چیزی که به من تقدیم می‌شود، مقدّس است؛ 10آن را نباید با چیز دیگری عوض کند و یا خوب را با بد، یا بد را با خوب تغییر بدهد. اگر چنین کند، هر دو حیوان به من تعلّق می‌گیرند. 11اگر نذر، یک حیوان ناپاک باشد که به عنوان قربانی برای خداوند قابل پذیرش نباشد، آنگاه آن حیوان را نزد کاهن ببرد. 12و کاهن بر اساس کیفیّت خوب یا بد آن، بهایی را برای آن تعیین کند و آن شخص باید آن بها را بپردازد. 13اگر آن شخص بخواهد حیوان مذکور را بازخرید کند، علاوه بر قیمتی که کاهن تعیین کرده است، یک پنجم قیمت آن را هم بپردازد.
14هرگاه کسی خانهٔ خود را وقف خداوند کند، کاهن باید خانه را ارزیابی کند و آن ارزش نهایی خانه خواهد بود. 15اگر کسی‌که خانه را وقف کرده، بخواهد خانه را بازخرید کند، او قیمت خانه را به اضافهٔ بیست درصد بهای آن بپردازد.
16اگر شخصی، یک قسمت زمین خود را وقف من کند، قیمت آن باید از روی مقدار تخمی که در آن کاشته می‌شود، تعیین گردد. زمینی که در آن یکصد کیلو جو کاشته شود، ده تکه نقره قیمت دارد. 17اگر شخصی زمین خود را در سال پنجاهم وقف کند، در آن صورت قیمت زمین مساوی با قیمت محصول پنجاه سالهٔ آن می‌باشد. 18امّا اگر زمین را بعد از سال پنجاهم وقف کند، باید قیمت آن را از روی سالهایی که به سال پنجاهم آینده باقیمانده است، تعیین کند. 19اگر آن شخص بخواهد زمین را دوباره بخرد، او باید بیست درصد به قیمت آن اضافه کند و بپردازد. 20امّا اگر او بدون آن که زمین را بازخرید کند، آن را به شخص دیگری بفروشد، دیگر هرگز نمی‌تواند آن را دوباره بخرد. 21ولی در سال پنجاهم بعدی آن زمین موقوفه شده به خداوند تعلّق می‌‌گیرد و باید آن را به کاهن داد.
22هرگاه کسی زمینی را که خریده است به من وقف کند و آن زمین مال موروثه نباشد، 23کاهن باید قیمت آن را از روی سالهایی که به سال پنجاهم باقیمانده است، تعیین کند و آن شخص باید قیمت آن را در همان روز بپردازد و پول آن به من تعلّق می‌‌گیرد. 24در سال پنجاهم زمین باید به مالک اصلی‌اش بازگردد.
25قیمتها باید مطابق نرخ رسمی تعیین گردند.
26اولین نوزاد هر حیوان، چه گاو و چه گوسفند، متعلّق به خداوند است، بنابراین کسی نمی‌تواند آن را وقف کند. 27نوزاد حیوان حرام را می‌توان با قیمت روز به اضافه بیست درصد اضافه بها بازخرید کرد. اگر بازخرید نشد، می‌توان آن را به قیمت روز به کس دیگری فروخت.
28هرگز چیزی را که کاملاً وقف خداوند شده باشد، نمی‌توان بازخرید کرد؛ چه انسان، چه حیوان و چه زمین باشد. چون آنها همیشه به خداوند تعلّق دارند. 29کسی‌که محکوم به مرگ شده باشد، نمی‌تواند خود را بازخرید نماید و باید کشته شود.
30ده درصد محصول زمین، چه غلّه باشد چه میوه، به خداوند تعلّق دارد. 31اگر کسی بخواهد محصول خود را بخرد، باید بیست درصد به قیمت آن اضافه کند. 32ده درصد گلّه و رمه از آن خداوند است. هنگامی‌که آنها را می‌شمارید، هر دهمین آنها به من تعلّق می‌گیرند. 33صاحب گلّه یا رمه، حیوانات را طوری قرار ندهد که حیوان بد برای من جدا شود و یا جای حیوان خوب را عوض کند. اگر جای حیوانات خوب و بد را تغییر بدهد، در آن صورت هر دو حیوان به من تعلّق می‌گیرند و حق بازخرید آن را ندارد.
34اینها دستوراتی بودند که خداوند در کوه سینا توسط موسی به قوم اسرائیل داد.

آیا می فهمید آنچه را خوانده اید؟

چت با یک مسیحی
فصل بعدی

كتاب مقدس مسیحیان شامل ۶۶ كتاب می‌باشد كه در یك جلد جمع آوری شده است و مجموعاً كتاب مقدس خوانده می‌شود.

كتاب مقدس دارای دو قسمت بنام عهد عتیق و عهد جدید می‌باشد.

برای خواندن کتاب دیگری از کتاب مقدس، یک کتاب را از لیست انتخاب کنید.